پس از کشتار مردم در تبریز، امام خمینی در اعلامیه خود، به مناسبت قیام ملت، از مبارزه شجاعانه و دلیرانه مردم آذربایجان، تجلیل کرده و به کشتار و درگیری نوزده دی در قم نیز اشاره کردند. ما در آن روزها بیباک و بیمحابا این اعلامیه امام را تکثیر و اینسو و آنسو پخش کردیم. در واقع میتوان گفت که دل را به دریا زده بودیم. دستگیری هم دیگر برای ما زیاد مهم نبود. این روند همزمان با ایام عید نوروز بود، طبیعی بود که مردم در آن روزها، در شور و هیجان خاصی بوده و خود را برای سال نو و مراسم مخصوص آن آماده میکنند.
اما با آمدن اعلامیه دیگری، از نجف، از سوی آیت الله خمینی، همه چیز دگرگون گشت. در اعلامیه جدید امام، عید نوروز، عزا اعلام شده بود. بدین گونه همه چیز تغییر کرد. ایشان در آن اعلامیه فرمودند: «به علت کشتار قم و پیامدهای آن کشتار تبریز در آذربایجان و اینکه عده زیادی از مردم تبریز به خاک و خون کشیده شدند امسال عید نداریم». بدین سان در سراسر کشور، از سوی امام عزای عمومی اعلام شد. به دنبال آن، مراجع عظام قم، آیت الله گلپایگانی، آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله شریعتمداری و نیز برخی گروهها و احزاب سیاسی و مذهبی کشور، اعلامیه و اعلام عزای عمومی امام خمینی را تایید و پشتیبانی کردند.
گروههای گوناگون اجتماعی از جوانان و طلاب و دانشجویان و بازاریان مبارز، فضا را مهیا ساخته و در تلاش و فعالیت چشمگیری کوشیدند، که عید آن سال به یک عزای عمومی تبدیل گردد. در آن روزها، در سراسر ایران کمترین اثری از شادمانی به چشم نمیخورد. همراه دوستان به ویژه در قم نشستهایی داشته و پیوسته بین تهران و قم، در رفت و آمد بودیم، که هرچه سریعتر اعلامیهها را به تمام نقاط ایران رسانده و ملت را در جریان پیام نوروزی امام خمینی قرار دهیم. یادم میآید که با اینکه دشواریهایی بر سر راه ما بود، به شهرهای گوناگون تلفن کرده و گزارش وضعیت شهرها را جویا میشدیم. زیرا میباید از وضعیت کشور باخبر شویم، تا هیچ نشانهای از عید و شادی در میان مردم نباشد.
اما شرط اساسی، همان آمادگی خود مردم بود، در حقیقت اکثریت ملت بزرگوار و آگاه ایران در آن روزها، به واسطه کشتار در قم، در جریان مبارزه قرار گرفته بودند.
اعلامیه کشتار آذربایجان از سوی امام، کوبنده و بسیار آتشین بوده و تاثیر والایی داشت. آقای خمینی با این اعلامیه انقلابی، آذربایجانیها را امیدوار کرد، به گونهای که آذربایجان با آن اعلامیه منسجمتر و نیرومندتر به صحنه آمد، تا جایی که ترکهای بازار تهران، در تکثیر اعلامیه آیت الله خمینی و پخش آن، بیش از گروههای دیگر فعالیت میکردند. گفتنی است که همان روزها، اعلامیهای ملایم و مسالمتآمیز، از ناحیه آقای سیدکاظم شریعتمداری در ارتباط با کشتار تبریز، با این تعبیر که: «من حکومت را نصیحت میکنم»، صادر شد، در حالی که حکومت نصیحتپذیر نبود و میباید با تحکم و قاطعیت در برابر حکومت شاه ایستاد. طبیعی بود، که قاطعیت و لحن کوبنده آیت الله خمینی را هر کسی نداشت. اعلامیهها در سطح بسیار گستردهای در کشور پخش شد، ساواک نیز بیکار نبود. ماموران توانستند برخی دوستانم را دستگیر کرده و اعلامیههایی را به دست آورند، دیگر برایم مسلم شد که من نیز لو رفتهام. دوباره دوران مخفی شدن شروع شد، منزلم به شدت زیر نظر ساواک بود، ماموران چپ و راست، جلوی خانه من یا خانههای برخی دوستانم در آمد و شد
بودند، حتی آنان اطراف خانه خواهرم کشیک میدادند تا مرا دستگیر کنند.
پیدا بود که دیگر من آن مبارز بیتجربه نبودم، که به آسانی به دام ساواک بیفتم. حالا دیگر کلی تجربه برای خود اندوخته بودم، که گاه در اختیار دوستانم نیز قرار میدادم، تا خود را از مهلکه نجات دهند. از سوی دیگر آتش پیروزی چنان در دلهای ما شعلهور گشته بود، که هر سال نو را با امید پیروزی حق بر باطل سپری میکردیم. همین امید بزرگ ما سبب افزایش روحیه و انرژی روزافزون ما شد. به هرحال تمام سعی خود را کردم، که حسرت دستگیری در آن سال را به دل ساواک بگذارم، چون سال آینده برنامههای بسیاری برای رهایی داشتم.
مسئله چشمگیر و امیدوار کننده حرکت اعتراضآمیز دانشجویان در شروع سال 57 و حرکت دانشجویان دانشگاه تهران بر ضد رژیم استبدادی پهلوی و جنایتهای آن بود. در خرداد ماه همان سال دانشجویان کوی دانشگاه تهران، به مناسبت سالگرد قیام خونین پانزده خرداد 42، دست به تظاهرات زدند. این نخستین باری بود،که دانشجویان به طور گسترده قیام پانزده خرداد را گرامی داشته بودند. برپایی این تظاهرات ضد حکومتی ـ که یادآور رهبری نهضت از سوی روحانیت مبارز بود ـ دلیل گرایش دانشجویان به اسلام و امام خمینی تلقی میشد. با این حرکت سیاسی، احساس کردیم که آهسته، اما پیوسته به سوی یک انقلاب همگانی نزدیک شدیم.
در این حرکت دانشجویان دانشگاهها و نیز طلاب حوزه علمیه قم با یکدیگر متحد شدند، اگرچه این هماهنگی ناخواسته به وجود آمد، اما تلاش دستهای از بزرگان مانند: آقایان مطهری و آیت الله مفتح و آیت الله منتظری در این پیوند بیتاثیر نبود. من بارها در این تشکلهای دانشجویی و طلبگی حضور داشتم. چند بار نیز همراه با دانشجویان در قم، خدمت مراجع: آیت الله نجفی یا آیت الله شریعتمداری رفته و در مجلس سخنرانی آنان شرکت کردم.