سال 43، رو به پایان بود، تصمیم گرفتم که در قم مانده و به کارهایم ادامه دهم. طبق روال هر ساله تصمیم گرفتیم که سال 44 را همراه با پیام تبریکهایی شروع کنیم که مساله تبعید آقای خمینی در آن گنجانده شده باشد. آن زمان، شروع سال نو، همراه با فرستادن کارتهای تبریک بود؛ به گونهای که در ایام نوروز صندوقهای پستی پر بود از پیامهای تبریک به نزدیکان و دوستان. ما در واقع گامهای زیربنایی و نخستین مبارزه را در آن سالها برداشته و به پیش آمدیم. سال 1344 را در حالی آغاز کردیم، که رهبر و مرجع تقلیدمان در میان ما نبود. از این رو ناچار بودیم، که از راه دور رهنمودهای ایشان را عملی ساخته و او را بهتر و بیشتر به ملت بشناسانیم.
شبی در منزل آقای کروبی، گرد هم آمدیم که شیوههای گوناگونی را برای آشنا کردن مردم با نهضت و مبارزه امام به دست آوریم. هرچند مردم ایران، آیتالله خمینی
را در نهضت پانزده خرداد نیک شناخته و از هدفهای مبارزه آگاه شدند، با این همه میباید بیش از آن ملت را در ارتباط با راه آیتالله خمینی قرار میدادیم، تا ذهن مردم متوجه تبعید و حصر مرجع تقلیدشان شود. گروههای مردم باید بدانند که حکومت، ظالم و خیانتکار بوده و به ساحت مقدس مرجعیت تجاوز آشکار کرده، و بیشک این جسارت نابخشودنی است.
در این مرحله براساس برنامهریزی و طراحی آیتالله منتظری و آیتالله طاهری اصفهانی، نامهای خطاب به هویدا ـ نخستوزیر وقت ـ با امضای 53 نفر از مراجع و روحانیون قم، در ارتباط با آیتالله خمینی و محل سکونت ایشان تنظیم شد.این حرکت در آن مقطع تاریخی و شرایط حساس، از جهات گوناگون تاثیر خوبی داشت. از یک سو، روحیه طلاب و مردم را در جهت ادامه مبارزه تقویت میکرد؛ از سوی دیگر به سردمداران رژیم میفهمانید که طلاب و فضلا و اساتید، همچنان پیگیر سرنوشت رهبر خویش هستند.