مجلس دیگر، که پس از این ماجرا در پیش داشتیم، جشن تولد امام زمان(عج) در مسجد اعظم بود. طلاب برای این که سنگ تمام بگذارند، از پیش اعلامیهای مبنی بر این که، جشن باشکوهی در مسجد اعظم برقرار است، چاپ کرده و در بازار و خیابانهای قم پخش شد. زیرا مردم قم پشتوانه خوبی در دوران انقلاب و مبارزه برای طلاب بودند. شبی در منزل آقای کروبی، همراه آقای قرشی و حیدر جعفری و دوستان دیگر، متن تراکتها را تنظیم کردیم. سپس آنها را چاپ و دستهبندی کرده، و برای سهولت کار، دور آن نخ سبک کوتاه بسته، و شب پیش از جشن نیمه شعبان، در مدرسه خان، در حجره آقای قرشی بین طلاب تقسیم کردیم.
روز جشن میلاد حضرت حجت(عج) جمعیت زیادی آمده بودند، طوری که غیر از شبستان، حیاط مسجد اعظم از جمعیت موج میزد. نخست مداحان مداحی کردند، و بعد آقایی منبر رفت. از آغاز مجلس، لحظه به لحظه برای آیتالله خمینی شعار داده میشد. پایان جشن هم، زمان پخش تراکت بود. ناگهان تمام فضای صحن مسجد اعظم، و شبستانی ـ که طرف حرم حضرت معصومه علیها السلام بود ـ غرق تراکت شد. هر فرد شمار زیادی از این تراکتها را برای توزیع در مرحله بعدی جمع کرد.
بعدها از دوستان شنیدیم که فردای آن روز در سراسر قم تراکت پخش شده بود. در آن جشن، طلاب هرچه خواستند بر ضد دولت، و برای سلامتی آیتالله خمینی شعار و صلوات سر دادند. از اقدامهای دیگر، آوردن تصویری از آیتالله خمینی به مجلس بود. این کار به وسیله دو تن از سادات درشت اندام ـ که با ابهت تصویر را وارد مجلس کردند و روی منبر گذاشتند ـ صورت گرفت. گفتنی است که آنان تا پایان مجلس به احترام امام کنار تصویر معظمله ایستادند.
یادم میآید؛ هنگامی که تصویر حضرت امام وارد مجلس شد، جمعیت ناگهان از جا کنده شد، و آنگاه صلوات پشت صلوات بود، که برای سلامتی آقای خمینی داده میشد. عکس ایشان روی منبر مسجد اعظم قرار داشت.
ساواک، نسبت به این جشن حساسیت پیدا کرده و مدتها به دنبال دستگیری متصدیان آن بود. جالب این که به برکت وجود آقا امام زمان(عج)، پس از برگزاری جشن به این باشکوهی، و با آن برنامه گستردهای که در پخش تراکت و عکس داشتیم، حتی یک تن هم دستگیر نشد.