حقیقت این بود که آنان تصمیم بر شکنجه زندانیان سیاسی داشتند. از این رو دنبال بهانههای گوناگون میگشتند، خواه زندانی کاری کرده باشد و خواه کاری نکرده باشد. اگر کاری کرده بودیم، که مقاومت میکردیم، و اگر هم کاری نکرده بودیم، برای آنان فرقی نداشت. در هر صورت ما را آزار و شکنجه میدادند، در واقع برنامه آنان شکنجه دادن بود. بهانه دیگری که برای بازجویی و شکنجه من در دست داشتند، شعری بود که در سفر به بوشهر در سالهای دور، در ایام محرم برای من خوانده شده بود.
روزی مرا برای بازجویی به دفتر بردند و آن شعر را جلویم گذاشته و پرسیدند: این شعر برای کیست؟ شعر را خواندم، شعر مربوط به سفر خودم بود. چکیدهای از شعر، تا جایی که ذهنم یاری کند، اینگونه است:
سـیـدی از آل طــه آمــده از اصـفـهــان
از قـدومش گشـت روشن شهر ما باغ جنـان
نـام نـامـیاش تقـی نـام شـهنشـاه جـهـان
کـرد او راضـی ز خـود پیـغمبـر آخـرالزمان
موسوی زاده است و او باشد چو موسی کلیم
کـوه طـورش فـوق منبر دارد از احمـد نشان
مسـجـد بـوشهـر شـد از نـطق او خلد برین
گـوئیا عیسـی بـن مریـم کـرده بر منبر مکان
داشـت از نـهـج البـلاغه خـطبـههای آتشین
بـا زبـان آتـشیـن کـردن بـه احبـابـان عیان
هـم ز تـاریخ و ز جغـرافی و هم فقه و اصول
در کـتـاب کـافـی و وافـی آن خلـد آشیـان
آفـریـن زیـن قد رعنا مرحبا زین علم و حلم
حـق نگهـدارش بـود ای فاضل اندر هر مکان
این شعر را شاعری در بوشهر، پیش از سخنرانی من خوانده بود، حالا چطور به دست ساواک بوشهر افتاده و بعد هم به دست این بازجوها، نفهمیدم. همینقدر فهمیدم که اینهم بهانهای بود برای شکنجه کردن من، چون آن زمان که برای منبر به بوشهر رفته بودم، نه مبارزهای در کار بود، و نه من در آن سخنرانی از مبارزه، یا از آقای خمینی چیزی گفتم. آن دوره آیت الله کاشانی مطرح بود، طبیعی بود که من هم از ایشان صحبت کنم. با این همه نزدیک چهار ساعت از من بازجویی، همراه با ضرب و شتم کردند، که به چه منظوری به بوشهر رفتی؟ آنان تهدید کردند که ما خبر داریم. حالا بگو که آنجا چه کردهای؟ حال آنکه هیچ اتفاقی در آنجا نیفتاد، فقط گاهی از اوقات نسبت به برخی روشهای کشورداری انتقاد میشد و از آیت الله بروجردی هم بسیار تعریف میکردم. آن زمان اصلاً مساله آقای خمینی مطرح نبود، که من بخواهم از ایشان حرفی بزنم، این بهانه هم از آن بهانههای بنیاسرائیلی بود، که چهار ساعت از من بپرسند که چطور شد به بوشهر رفتی؟ چرا و چگونه مورد تایید آیت الله کاشانی در آن منطقه قرار گرفتی؟
اما با یاری خداوند این بازجویی هم نتیجهای به همراه نداشت و فقط ماهیت ماموران ساواک را آشکار ساخت که چه اندازه فرومایه بودهاند، گرچه در این بازجوییها ضرب و شتم پیش میآمد، اما دلگرم بودم که چیزی نصیبشان نشده و در واقع خودشان را خسته کردهاند.