ماجرای قبر قدس نخعی
از دیگر کارهای ما در این سال، خراب کردن قبر پدر قدس نخعی ـ وزیر دربار وقت ـ بود، که در گوشهای از صحن حضرت معصومه علیها السلام قرار داشت. پس از خرید مقابر، از سوی آیتالله بروجردی، جهت توسعه مسجد اعظم، این قبر در گوشهای از مسجد اعظم واقع شد. درست میان حیاط، مقابل شبستان قرار داشت، قدس نخعی پس از رسیدن به وزارت تصمیم گرفت، که روی سنگفرش مسجد اعظم، نشانهای از قبر پدرش حک کند. چون این قبر مانند دهها گور دیگر در زمان زعامت آیتالله بروجردی محو شده بود، موفق نشد. از این رو او دوران وزارت خود را بهترین فرصت استفاده از منصب دید. نخعی به کمک یک حجار، نام پدر و تاریخ فوتش را حک کرد. این ماجرا برای طلاب سنگین بود، که حرمت حریم مسجد اعظم در دوران فقدان زعیم عالیقدر، آیتالله بروجردی نادیده گرفته شود.
با دستهای از طلاب اصفهانی گرد هم آمدیم، تا آثار این قبر را از سنگفرش مقدس مسجد اعظم پاک کنیم. مقداری دوغاب و سیمان تهیه کرده و نیمه شب ـ که مسجد اعظم خلوت شده بود ـ زیر عبا گرفته و داخل مسجد رفتیم. چهار، پنج نفری دور هم حلقه زدیم. یک نفر حروف را با سیمان پر کرد، تا اثری از قبر پدر قدس نخعی نباشد. یک ماه به درازا کشید، که ساواک متوجه شد. از این رو حجاری دوباره
با قلم آمده و سنگ قبر را تعمیر کرد.
باز روز از نو و روزی از نو. بار دوم، چهار پنج شب کمین کردیم و سپس همان کار را برای پر کردن نام قدس نخعی روی سنگ فرش انجام دادیم. باری نزدیک به هفت، هشت مرتبه آنان نام نخعی را حک کردند و ما دست خط را پر از سیمان کردیم. چون این کار را نوبتی انجام میدادیم، سه، چهار مرتبه این کار به عهده خود من بود. کار به جایی رسید، که تا پاسی از شب ماموران ساواک از قبر محافظت میکردند، حتی بعضی از خدام مسجد اعظم را برای بازجویی به اداره امنیت بردند. بالاخره نام قدس نخعی حذف شده و به کلی از بین رفت. برای ما در حقیقت نفس کار، یعنی مبارزه کردن مهم بود. ما میخواستیم، به نوعی و در هر شرایطی مخالفت و نارضایتی خود را نسبت به حکومت خودکامگان آشکار کنیم.