زندان قصر با کمیتهِ مشترک تفاوت داشت. البته آنجا هم در سال اول ورود امکان مطالعه و مسایل نظیر این نبود، ولی اجازه ملا قات می دادند. بعد از یک سال و خُرده ای توانستم با خانواده ملا قات کنم. هواخوری هم در حد محدودی انجام می شد.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 34 از سال 1356 به بعد، با اوج گیری انقلا ب و دخالت صلیب سرخ و مراجعات آنها وضع بهتر شد. از بیرون برایمان کتاب و مواد غذایی می آوردند. البته آنها اجازهِ تعدادی از کتابها را برای ورود به زندان داده بودند. من در طی این دوره با همدوره ای هایم فعالیتهایی مثل اعتصاب غذا و... داشتیم. بعضی وقتها اعتصاب غذا یک ماه طول می کشید. بعضی اعتصابها هم به جهت همدردی با مردم و روحیه دادن به خانواده زندانیان انجام می شد.
کار کردن روی نگهبانان زندان جزو برنامه های کاری ما بود. این اواخر هم از بخشی از اعلا میه های امام، از طریق نگهبانان مطلع می شدیم. آنها خبر می دادند که امام یک چنین موضعی گرفته و چنین مسائلی را مطرح کرده است.
وجود همین افراد موجب شد تا پس از پیروزی انقلاب دستگیری عناصرِ به اصطلاح خائن - از جمله رییس زندان - با سهولت بیشتری انجام گیرد.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 35