از روز 12 بهمن تا 22 بهمن روزهای اوج انقلا ب بود. قرار بود امام روز
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 196 دوازدهم به ایران بیایند. من هم مانند بقیه مردم، در خیابان انقلاب، جهتی که به طرف میدان فردوسی می رود منتظر بودم و لحظه شماری می کردم. تا اینکه بحمدالله امام تشریف آوردند. آقای محسن رفیق دوست هم در ماشین بود. او من را ندید و حواسش جای دیگر بود، ولی اگر می دید می شناخت. تا نزدیکی های بهشت زهرا (س) با پای پیاده رفتم، چون آن موقع ماشین نداشتم. شب که به منزل بازگشتم و اخبار را گوش کردم، خبر ورود امام را پخش کرد. این مساله ( بازگشت امام) برایم بسیار خوشحال کننده بود. بعد از آن یکی - دوبار به دیدن امام رفتم. یکی آن موقع که ایشان در مدرسه رفاه بودند و یک بار هم در جماران (آن زمان در سپاه مشغول بودم).
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 197