وقتی از زندان آزاد شدم، روز اول و دوم مردم برای ملا قات می آمدند و من هم زیارتی از قبور شهدا داشتم؛ اما از روز بعدش صبح از خانه بیرون می رفتم و شب باز می گشتم و مدام در تظاهرات بودم. هنوز یکی - دو روزی از آزادی من نگذشته بود که در روزنامه خواندم «شاه رفت» این عنوان با تیتر درشتی نوشته شده بود. موضوع بسیار خوشحال کننده ای بود و از آن به بعد منتظر آمدن امام بودیم.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 196