جریان استقبال از حضرت امام واقعاً تاریخی بود؛ واقعیت این است که هیچ کس باورش نمی شد چنین استقبالی به عمل آید
آن روز تعداد قابل توجهی از مردم در خانه ها مانده بودند تا از طریق تلویزیون، ورود امام را ببینند؛ چون قبلا اعلام شده بود که برنامه ورود امام پخش خواهد شد. وقتی تلویزیون برنامه استقبال را پخش نکرد،
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 45 خیلی از مردم تلویزیونها را به عنوان اعتراض وسط خیابان آوردند و شکستند و بلافاصله به خیابانها ریختند.
آن لحظه ای که امام به بهشت زهرا نزدیک شد، مردم بلیزر حامل امام را روی دست بلند می کردند. شهید صدوقی - خدا بیامرز - با لهجه شیرین یزدی از بلندگو التماس می کرد که تو را به خدا به این پیرمرد رحم کنید؛ منظورش حضرت امام بود. بالاخره با هر لطایف الحیلی امام را سوار هلیکوپتر کردند. من نزدیک جایگاه بودم. هلیکوپتر می خواست روی زمین بنشیند، ولی جا نبود. عده ای کمربندهایشان را باز کردند و مردم را پراکنده کردند تا یک سایت و به قول معروف یک پَدی به وجود بیاید تا هلی کوپتر بتواند بنشیند. سرانجام هلیکوپتر به زمین نشست و امام سخنرانی تاریخی خود را انجام داد. اکثر قریب به اتفاق مردمی که آن روز در تهران بودند به طور میانگین 15 تا 30 کیلومتر راه رفتند. تعدادی از مردم از فرودگاه مهرآباد و تعدادی هم از مرکز شهر حرکت کرده و به بهشت زهرا رسیده بودند. من با بچه های کوچکم به همراه برادرانم به طرف بهشت زهرا راه افتادیم. کمیته های انقلاب اسلامی هم به شکل خودجوش به وجود آمد. کمیته رفاه [ استقبال] هم در حقیقت کمیته ای بود که عمدتاً به منظور استقبال از امام شکل گرفت. افراد را در مسیرهای مختلف تقسیم بندی کرده بودند.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 46