حوالی سال 57 به اتفاق تعدادی از دوستانم به صورت پراکنده شروع به ساختن نارنجک های دستی در خانه خودمان کردیم. تشکیلاتی به نام امداد پزشکی و کمکهای اولیه تشکیل داده و دخترها و پسرهای دانشجو را گرد آورده و آموزش می دادیم. البته همه اینها بهانه بود، چون قصدمان ایجاد یک تشکل بود تا بتوانیم بچه هایی را که خانواده هایشان را می شناسیم و مذهبی هستند گردِ هم آوریم. از جمله آن افراد آقای
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 87 یوسف حضرتی بود که کارگر آهنگری بود و فرد دیگری به نام آقای مجتبی آذرنوش ( تکنسین بود و اکنون معاون وزیر بهداری است) که در ساخت نارنجک کمک می کردند. از افراد دیگر شهید محسن جهان آرا ( برادر شهید محمد جهان آرا) بود که در رشته شیمی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بود. آقای محمدرضا موحدی کرمانی که پدرش بعدها نماینده مجلس شد هم دانشجوی دانشگاه تهران و از دوستان صمیمی من بود که سرپرستی کارهای فرهنگی و عملیاتی تشکیلات را بر عهده گرفت. وی فردی با تقوا بود که همه مواد اولیه، مهمات و مواد شیمیایی و... را خودش تهیه می کرد .
(اکنون مدتهاست که از او خبری ندارم.) من کاری به سازمان مجاهدین نداشتم، چون ماهیت آنهایی که خیانتهایی کرده بودند برایم آشکار شده بود. من به گروه منصورون وصل بودم و با آقای حسین مظفرنژاد - که از یاران صمیمی شهید محمدعلی رجایی و شهید محمد جواد باهنر و عضو هیأتمان بود و با آقای مصطفی خوشدل هم دوست بود (مصطفی بعدها در درگیریها شهید شد) - ارتباط داشتم.
بعدها برای اینکه بتوانیم روشهای مخفیانه را پیاده کنیم و تشکیلات ساخت نارنجک را زیرزمینی کنیم، صورت آنها را می پوشاندیم؛ یعنی زمانی که افراد برایِ ساخت نارنجک می آمدند همه صورتها پوشیده بود و فقط چشمها بیرون بود.یعنی اگر احیاناً کسی شناسایی می شد زیر شکنجه نتواند دوستان خود را لو دهد و یا برادرهایی را که با ما کار می کردند معرفی کند. بعد از ساختن نارنجک ها آنها را در روزنامه می پیچیدیم و در کارتن می گذاشتیم. کار به جایی رسید که تعداد
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 88 نارنجک ها زیاد شد. ساخت نارنجک ها به این صورت بود که توسط سه راهی های لوله آب، قالب ساخته بودیم و پوسته اش مانند همین نارنجک های دستی بود که آنالیز فرمولش را آقای موحدی کرمانی تهیه کرده بود. ضریب تخریبش را در بیابانهای اطراف تهران آزمایش کردیم و محاسبات ریاضی اش را انجام دادیم و با چند تا از بچه های شیمی فرمولش را تکمیل کردیم.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 89