در زندان قزل حصار بچه ها می گفتند که یا باید برای غذا اعتصاب کنیم و نخوریم و یا اینکه زندان را به دست بگیریم و غذا بپزیم، چون غذایی که اینها درست می کنند مناسب حال ما نیست و مسائل بهداشتی را رعایت نمی کنند. وقتی دست به اعتصاب غذا زدیم و درخواستهایمان را دادیم، بعضی از بچه ها را کتک زدند که شما چه می خواهید. گفتیم خواسته های ما را برآورده کنید ما اعتصاب نمی کنیم. گفتند: "خواسته هایتان چیست؟ " ما هم نوشتیم و دادیم که آشپزخانه باید دست خودمان باشد، باشگاه تان باید هفته ای یکی- دو روز دست ما باشد، نباید ما را جدا از زندانی های عادی بدانید. به هر صورت ما هم زندانی هستیم و نباید امکانات را از ما دریغ کنید.
قبول کردند که امکانات بیشتری را در اختیارمان قرار دهند. از طرفی فعالیت و تظاهرات مردم هم بیرون از زندان بیشتر شده بود و این باعث دلگرمی ما بود. به همین خاطر فشار بیشتری به مسئولین زندان می آوردیم تا امکانات لا زم را در اختیار ما قرار دهند.
قرار شد روزی 3 نفراز بچه ها برای غذا پختن به آشپزخانه بروند و به این ترتیب آشپزخانه به دست ما افتاد و هفته ای دو بار هم باشگاه را در اختیار ما می گذاشتند تا ورزش کنیم و دیدیم که این زندان نسبت به قبلی امکانات بیشتری دارد.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 192