جاسازی خانه مهدی غیوران را هم من انجام دادم. شیوه جاسازی آنجا خیلی مهم بود. ماجرا از این قرار بود که من را چشم بسته به خانه ای که نمی دانستم کجاست، در قلهک است یا جای دیگر، بردند. خانهِ یک طبقه ای بود که یک قناسی داشت. این قناسی مانند صندوق خانه های قدیمی بود که در انتهای بعضی از اتاقها ساخته می شد. من جلوی آن را تیغه کردم و قناسی را برداشتم؛ مثل پیش بخاری. بعد به نجار گفتم دکور
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 169 بزند و در میان این دکور دریچه ای گذاشتیم که به سمت داخل می رفت و پشت آن هم جایی به اندازه 3-2 نفر بود که بتوانند غذا بخورند و رفع حاجتی کنند. علا وه بر این، آنها هر چه اسلحه داشتند آنجا پنهان کردند. طوری بود که اگر یک دفعه ساواک حمله کند بچه ها بتوانند آنجا خود را پنهان کنند. پشت آن هم با تیغه ای نازک دریچه ای ساختم که به حیاط همسایه راه داشت و می شد به راحتی آن را خراب کنند و اگر ساواک آمد بتوانند از آنجا فرار کنند و اتفاقاً همین طور هم شد. وقتی ساواک به آنجا حمله کرد بچه ها توانستند از آن دریچه فرار کنند و عده ای که باقی ماندند لو رفته و دستگیر شدند.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 170