قبل از اینکه وارد زندان شوم از کمونیست و مارکسیست چیزی نمی دانستم و گمان می کردم که همه بچه ها پاک و مسلمانند و به خاطر اسلام از همه چیزشان گذشته و قدم در راه مبارزه گذاشته اند، اما هنگامی که وارد سلول عمومی شدم تازه فهمیدم که عده ای توده ای، عده ای کمونیست و عده ای مارکسیست هستند و خلاصه اکثر آنها را غیرمذهبی ها تشکیل می دادند، فقط عده کمی از آنها بچه مسلمان بودند. به این فکر افتادم که چه باید بکنم چون اغلب آنها خدا را قبول نداشتند و نجس بودند.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 189