بعد از دیپلم، از دبیرستان الهی به خدمت سربازی رفتم و پس از تقسیم بندی به سپاه ترویج کرج منتقل شدم. آنجا به من خبر دادند که دستگیریها شروع شده و به خانهِ بهمن نظریان و محمدی ریخته اند. من در سپاه ترویج کرج بودم و ارتباطم با مسجد قطع شده بود. فهمیدم که بگیر بگیر شروع شده و عمدتاً گروه حزب الله را به خاطر ترور طاهری دستگیر می کردند. آنها بعد از خانه نظریان به خانهِ ما آمده بودند؛ چون یکی از جاهایی که در گذشته مرتب می رفتم حسینیه ارشاد بود. از زمانی که دکتر علی شریعتی در حسینیه سخنرانی هایش را آغاز کرد تمام جلساتش را می رفتم و جریان های حسینیه ارشاد را می شناختم. علا وه بر شریعتی، آقای مرتضی مطهری صحبت می کرد. آن ایام هم در جلسات مسجد شیخ علی شرکت می کردم، هم در گروه حزب الله بودم و هم به حسینیه ارشاد می رفتم.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 112