در زندان چای را در دیگ های بزرگ درست می کردند. یک دیگ بزرگ
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 151 آب جوش می آوردند، سپس چای را داخل کیسه می ریختند و کیسه را داخل آب جوش می انداختند. صبحها چای را از آن دیگ های بزرگ داخل کتری ها می ریختند و توزیع می کردند. در این میان بعضی ها می گفتند ما با شما چای نمی خوریم. قوری پُر از چای را می بردند زیر شیر آب و داخل چای، آب می ریختند. من می گفتم: چه کار می کنی؟ می گفت: می خواهم با آب کُر شسته شود تا از نجسی پاک شود. می گفتم: بابا این چای است.! این مسائل در آن فضا زجرآور بود.
مثلا حمام را داغ می کردیم که 5 نفر بتوانند غسل کنند. خدا نکند یکی از اینها وارد حمام می شد، چون دیگر نمی شد او را از حمام بیرون آورد. همه بیرون منتظر بودند و او مدام دست چپ و راستش را می شست. واقعاً همه را کلافه می کرد. ماها که مذهبی بودیم تحمل این مسائل را نداشتیم و قصد داشتیم این مشکلات را برطرف کنیم.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 152