یکی دیگر از کارهایی که در زندان انجام می شد، این بود که یک نفر در راهرو قدم می زد تا ببیند مأموران چه موقعی می خواهند بریزند و بگردند. معمولا ده - بیست نفر مأمور می آوردند، یک دفعه در را باز می کردند و از اتاقها بیرونمان می کردند. سپس همهِ اتاق را می گشتند و گاهی جزواتی هم پیدا می کردند. این بود که فردی مأمور شده بود تا آمدن مأموران را اعلام کند. او سریع اعلام می کرد که زیر هشت دارد شلوغ می شود درِ اتاقها را می زد و می گفت: هر کسی جاسازی دارد درست کند. جاسازی ها انجام و کتاب ها مخفی می شد.
بنابراین وقتی می ریختند داخل اتاقها، چیزی پیدا نمی کردند. مدتها این وضع ادامه داشت. مگر این که یک جاسوس به آنها خبر می داد که در اتاقِ فلانی به احتمال زیاد جاسازی وجود دارد. آنها به اتاق آن فرد می ریختند و حتی کاشی ها را هم می کندند، تا این که می دیدند داخل اتاق چاله ای هست و درون آن چاله چند جزوه و کتاب وجود دارد.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 148