دادگاه اولی که رفتم، برادرهایی که با من هم پرونده بودند اعترافی نکردند. از جمله این افراد آقای ملک الکتابی بود که با من هم پرونده بود و روحیات خاصی داشت. خودش را به آن راه زده بود که مثلا من چیزی حالیم نیست؛ یعنی یک حالت روانی و خودش را از بازجوییهای سنگین نجات داد؛ گفت: من روانی هستم. او را به پزشکی قانونی بردند و به همین خاطر در دادگاه اول من را هم تبرئه کردند. آقای ملک الکتابی
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 78 نقش خود را به خوبی ایفا کرد. او بسیار باهوش و کارگری زحمتکش از خانواده ای مستضعف و زجرکشیده بود.
کتابخاطرات مبارزه و زندانصفحه 79