کرامات امام تنها منحصر به دوره حیات پربرکت ایشان نمیشود ایشان بعد از مرگشان هم مشکلگشای مردم بودهاند. یکی از دوستان که مردی بسیار خوب و اهل خیر است و در زمان حیات امام با من در تماس بودند بعد از رحلت امام تعریف میکرد که فلانی، همانطور که میدانی من دو همسر دارم و ایام هفته را یک روز در میان بین آنها تقسیم کردهام. همسر اولم در تهران ساکن است و همسر دومم در اطراف ورامین زندگی میکند. باغ و کار و کاسبی خودم هم در شهر ورامین است. او میگفت: یک روز صبح که از ورامین به تهران آمدم به دلم افتاد که تصمیم گرفتم دوباره به ورامین برگردم، سری به خانمم در تهران زدم. سپس با او خداحافظی کرده به ورامین برگشتم. همسرم به من گفت: امروز که آمدهای و کاری هم نداری لابد قسمت شده ما را به حرم مطهر امام خمینی جهت زیارت ببری. راه افتادیم، داخل حرم که شدم دیدم خانمی به ضریح امام چسبیده میگوید: ای امام تو باید امروز حاجت مرا بدهی و تا حاجتم را از تو نگیرم از اینجا نمیروم. به همسرم گفتم برو کنار او بایست و از او بپرس و ببین چه مشکلی دارد، شاید کاری برای او از دست ما بیاید. زیارتنامه که خواندم تا خواستم دو رکعت نماز زیارت بخوانم، همسرم آمد و گفت: او دختردار است و میخواهد دخترش را به خانه بخت بفرستد. یک یخچال کم دارد به هر جا هم رفته نتیجهای نگرفته است. حال به حرم امام آمده و خواستهاش را با امام در میان گذاشته است. به همسرم گفتم: شما برو پیش او و بگو خداوند ما را به حرم امام فرستاده تا مشکل شما را مرتفع نماییم. آدرس او را بگیر و
بگو ما تا عصر یخچال را به در منزلتان میفرستیم. زن تا این خبر را شنید رو کرد به سمت قبر مطهر امام و گفت: ای آقا میدانستم تو مشکل مرا حل میکنی، ای کاش زودتر به زیارتت آمده بودم.