توطئههای ضد انقلاب در اوایل پیروزی انقلاب چه در داخل شهرهای بزرگ و چه در مناطقی مانند خوزستان، کردستان و شهرهای گنبد و ترکمنصحراانقلاب را تهدید میکرد.
این وضع ادامه داشت تااینکه خبر جنگ و حمله ناجوانمردانه عراق به ایران در روز 31 شهریور 1359 در گوشها طنینانداز شد و مردم در گوشه و کنار کشور برای دفاع از میهنمان آماده شدند. شش روز از وقوع جنگ گذشته بود که امام اعلام نمودند مردم برای اعزام به جبهه به سمت جنوب آماده شوند. ما هم در اجرای فرمان حضرت امام، در معیت دوستانی مانند حاج حسین رضایی، شهید حسینعلی نقیزاده، شهید ابراهیم زارع، حسین سلامی، حسن اسماعیلی، حبیبالله عبداللهی، علی خادم، احمد قربانی، غلامحسین زائری، محمود فرشاد و رضا بقاییزاده با بدرقه مردم و پخش نقل و نبات و شیرینی و ذکر صلواتهای مکرر
مردم عازم جنگ شدیم. من در آن روز شاهد بودم که مادران بدرقهکننده به نیت تبرک، دست به آرم نصب شده بر روی پیراهن فرم سپاه ما که مزین به کلام وحی بود، میزدند و آن را به سر و صورت فرزندشان میکشیدند. در این حال و هوای معنوی به سوی جبهههای جنگ حرکت کردیم.