امام به رزمندگان اسلام نظر ویژه و خاصی داشتند. بالاترین جلوه ارادت امام به این قشر دعاهای نیمه شب ایشان در حق آنها بود. امام به غیر از فرماندهان محترم که گزارشها و خبرهای جبهه را به او میدادند، به روحانیون جلیلالقدری هم که به جبههها اعزام میشدند و رزمندگان اسلام را ارشاد میفرمودند عنایت خاصی داشتند.
گاهی اتفاق میافتاد که امام نمایندگانی را هم به جبههها اعزام میکردند.
این حقیر چند بار به اتفاق نماینده مخصوص امام برادر ارجمند جناب حجتالاسلام والمسلمین حاج آقای انصاری به جبههها عزیمت کردیم. دوستان رزمنده تا متوجه میشدند ما از دفتر امام به جبههها آمدهایم با شور و حال زایدالوصفی از ما استقبال میکردند. احساس آنان این بود
که عطر و بویی از امام به مشامشان رسیده است. آنها به دور ما حلقه میزدند و منتظر بودند از ما بشنوند که امام به آنها چه پیامی داده است.
گاه که میخواستیم به خط مقدم رفته و با رزمندگان مستقر در خط مقدم دیدار کنیم با مخالفت دستهجمعی فرماندهان روبرو میشدیم، آنها میگفتند: جلوتر خطرناک است، شما امانت امام نزد ما هستید و نباید هیچ آسیبی به شما برسد. میگفتند: ما رزمندگان همه عاشق امام هستیم و برای رضای خدا و عشق به امام میجنگیم، آنها التماس میکردند و ما را سوگند میدادند که سلام آنها را به امام برسانیم، میگفتند: شما را به خدا سوگند مواظب جان امام باشید، مبادا او را ترور کنند. آنها با اصرار فراوان از آقای انصاری خواهش میکردند که اگر میشود وقت ملاقاتی به ما بدهید تا ما هم بتوانیم اماممان را ببینیم. حاج آقای انصاری هم قولهایی را به آنها میدادند و بر روی کاغذهای کوچکی امضا میکردند و مینوشتند ملاقات امام روحی فداه و به دست آنها میدادند و آنها پس از گرفتن این برگههای کوچک خیلی احساس خوشحالی میکردند.
بعدها بعضی از آنها با در دست داشتن این برگههای چند سانتی به جماران و سهراه بیت آمدند و در حسینیه با امام ملاقات نمودند. خدا از همه آنها راضی باشد که اگر جانفشانیهای آنها نبود معلوم نبود ایران عزیز ما تا چه زمانی در اشغال ارتش عراق باقی میماند.
ای عزیزان رزمنده اگر شهید شدهاید، روحتان شاد و اگر مجروح
هستید، شفای شما را خواستارم و اگر مشغول زندگی هستید، زندگیتان بیخطر باشد و عاقبت به خیر شوید.