در سال 1365 اتفاق ناگواری افتاد و در شب ناگهان امام سکته کردند. فردای آن روز امام با جمعی از رزمندگان اسلام ملاقات داشتند. اتفاقاً در آن شب فراموش نشدنی، تلفن منزل من خراب شده بود، گشت به در منزل آمد و گفت: آقای سراج، شما و آقای کیانی را به دفتر فرماندهی خواستهاند. ساعت حدود یازده شب بود که هراسان به فرماندهی رفتم. من و آقای کیانی خیلی نگران بودیم، چون تازه از سر کار به خانه آمده بودیم و قبل از آن هم خبری نبود.