دشمن به اندازهای به ما نزدیک بود که همه حرکات او را میدیدیم. سعی ما در این بود دشمن ما را نبیند لذا هیچ تحرکی از خود نشان نمیدادیم. صبحها بعد از نماز صبح در تاریکی با یک قمقمه آب رود کارون- که آلودگی زیادی هم داشت- و مقداری نان به محل سنگر میرفتیم و تا تاریکی شب در آنجا میماندیم. بااین قمقمه، آب خوردن و سایر احتیاجات دیگر مانند وضو و دستشویی باید انجام میشد. نام این محل را خط شیر نهادند. ما به این وضع عادت کرده بودیم. روزها عراقیها با خمپاره آن منطقه را میزدند و گاهی با هلیکوپتر اطرافشان را بازرسی میکردند. گاهی موشک هدایتی میزدند.