گلوله خمپارههای عراقی هر روز به یک نقطه بیهدف پرتاب میشد. یک روز دو تن از دوستان - آقای رضایی و خادم- گفتند: ما فردا قبل از آمدن عراقیها میرویم و زیر پل مخفی میشویم تا ببینیم چرا عراقیها از آنجا بیهدف شلیک میکنند. روز بعد آنها رفتند و در زیر پل مخفی شدند. غروب که شد، برگشتند و خبر آوردند چون در این زمینها کشاورزان ما قبل از جنگ در این منطقه هندوانه کاشته و آنها را رها کرده و رفتهاند لذا عراقیها هر روز میآیند و از این مزرعهها چند کامیون هندوانه میچینند و با خود میبرند ولی از ترس اینکه مورد حمله واقع نشوند، بیهدف خمپاره میزنند و چون جوابی نمیبینند، تفریحی به یک نقطه شلیک میکنند تا بتوانند هم با خیال راحت هندوانهشان را بخورند و هم هندوانه بار بزنند و ببرند. منطقه دارخوین، محمدیه و سلمانیه کاملا خالی از سکنه بود. مردم، مال و اموال خود را گذاشته و به شهرهای اطراف پناه برده بودند.