فصل هشتم / خاطرات سید محمود محتشمی پور
تنظیم ساعت با حرکت امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مرادی نیا، محمد جواد

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

تنظیم ساعت با حرکت امام

‏ حاج آقا، درباره‌ تعیین وقت نماز چه؟ چون انجا به هرحال ساعت ها فرق ‏‎ ‎‏می ‌کرد. موردی پیش نمی ‌آمد که سوال کنند از حضرت امام که این وقت را ما چه ‏‎ ‎‏جوری تعیین بکنیم؟‏

‏ حضرت امام از منزل رو به‌ رو که حرکت می‌کرد، ماموران راهنمایی نوفل لوشاتو، ‏‎ ‎‏جلوی ماشین ها را می ‌گرفتند. خیابان فرعی بود. آقا، وقتی تشریف می ‌آوردند، وقت ‏‎ ‎‏نماز اعلام می ‌شد. یعنی ایشان تشریف می ‌آوردند، موذن می‌ گفت: اللّه‌اکبر. چون ‏‎ ‎‏می ‌دانستند خود امام، موقع نماز دارد می ‌آید. آن وقت بعد از هر نمازی هم، به ‏‎ ‎‏مناسبت ها می ‌نشستند و مطالبی را می ‌فرمودند و در زمان سوگواری هم اخوی زاده ذکر مصیبت می ‌کردند. آقایان دیگر هم، آنجا بودند. آقای فردوسی پور بود. آقای محمد ‏‎ ‎‏منتظری و آقای دعایی بود.‏

‏ درباره مسائل امنیتی، رعایت امنیت و بهداشت اگر چیزی به ذهنتان می ‌رسد ‏‎ ‎‏بفرمایید؟‏

‏از نظر امنیتی، در آنجا گاهی پیغام می‌ دادند که ممکن است امروز چنین بشود، ‏‎ ‎‏فردا چنین بشود. ما برادرها را، آنجا مجهز کرده بودیم. یعنی وقتی حضرت امام برای ‏‎ ‎‏نماز می ‌خواستند تشریف بیاورند برادرانی مسلح مقابل چادر ایستاده بودند و برادران ‏‎ ‎‏دیگر، همه یکی پس از دیگری مواظب بودند. یعنی خود حضرت امام که از آن در ‏‎ ‎‏می ‌آمدند بیرون، آن طرف خیابان، یک عده از برادرها هم می ‌رفتند با امام، تشریف ‏‎ ‎‏می ‌آوردند و به محض این که می ‌آمدند دیگر خبرنگاران خارجی می ‌آمدند و فیلم ‏‎ ‎‏برداری و همه اینها شروع می‌ شد و خود آقایانی هم که از برادران خودمان بودند در ‏‎ ‎

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 296

‏آنجا، به پیشواز می ‌آمدند و با آقا می ‌آمدند برای نماز.‏

‏ حاج آقا، تاثیر حضور حضرت امام بر اهالی نوفل لوشاتو، از نظر رعایت حجاب ‏‎ ‎‏و این‌گونه مسائل چه بود؟‏

‏ مراعات می ‌کردند. یعنی خانم ها حتی در محل ما در نوفل لوشاتو، ‏‏در آن خانه ای ‏‎ ‎‏که مراسم عزاداری داشتیم، اینها همه با روسری می ‌آمدند‏‏.‏

‏ خودشان رعایت می‌ کردند؟ مواردی بود که اینها، مثلا بی حجاب بیایند؟‏

‏ خودشان بله. من ندیدم بی حجاب باشند. چون خانم دباغ که خود ایشان هم با‏‎ ‎‏مانتو و روسری بود، خانم ها را ایشان راهنمایی می ‌کرد.‏

‏ حاج آقا در آن ایامی که حضرت امام بودند کسی در آنجا مسلمان شد؟‏

‏ من در آن زمان که خودم بودم، نه، ولی قبلا آنجا شایع بود که چند نفری مسلمان ‏‎ ‎‏شدند.‏

‏ یعنی به خاطر حضور امام بود؟‏

‏ بله، بله.‏

‏ خانم دکتر یزدی هم گویا یک حشر و نشری داشتند و مانوس بودند. آن موقع ‏‎ ‎‏در پاریس، ایشان را هم دیدید و نقش ایشان را مشاهده کردید؟‏

‏ نخیر، ندیدم.‏

‏ دختر آقای سحابی چه؟ جزو دانشجویانی که آمده بودند آنجا بودند؟‏

‏ایشان را هم ندیدم.‏

‏ ‏

‏ ‏


کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 297

‏ ‏

کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 298