مرحوم حاج صادق جلساتی داشت که شخصا آن ها را اداره می کرد. فردی مذهبی بود که جلسات او پس از شروع مبارزات امام به جلسات مذهبی، سیاسی تبدیل شد. غیر از جمعیت مرحوم حاج صادق، جمعیت دیگری هم بود که به جمعیت اصفهانی ها شهرت داشت. افرادی از این جمعیت، اصفهانی بودند و در جلسات متعدد آن شرکت میکردند. علاوه بر آن در تمام کارخانه ها بین بازاریان و طبقات مختلف مردم ارتباطاتی مستقیم و غیر مستقیم وجود داشت که درباره هر جریانی تصمیم گیری می کردند؛ انجام راهپیمایی، پخش اعلامیه و اخبار از جمله آن موارد بودند. این ها جمعیت هایی بودند که سازمان امنیت نمی توانست در بین آنها رخنه و نفوذ کند به جهت این که در و پیکر و سازمان درست و حسابی نداشت. تشکیل جلسات در منازل انجام می شد و کسی هم متوجه قضیه نمیشد. مردم در نقاط مختلف شهر مخصوصا قسمت های جنوب بین خود قرار میگذاشتند و آرام و آهسته درِ خانه ای را می زدند و جلسه شان را تشکیل می دادند و کسی نمی توانست به آن جلسه راه پیدا بکند. یادم هست که در جلسه مرکزی جمعیت شرکت میکردم. زمان تشکیل جلسات بعد از نماز صبح و قبل از آغاز کار روزانه بود؛ به این ترتیب که پس از پایان جلسه ما سرِ کار می رفتیم. ما علاوه بر فعالیت های سیاسی، اشتغال روزانه هم داشتیم و این اشتغال و ارتباط بین مردم خیلی موثر بود. ما از صبح تا غروب مراجعات زیادی داشتیم، به بازار، دکان ها و بین مردم می رفتیم و در این بین اگر اعلامیه ای داشتیم به آن ها می دادیم. خود آن ها هم در محل های خود مجموعه هایی تشکیل می دادند و با آن ها در ارتباط بودند. ما با
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 74 شهرستانی ها هم ارتباط داشتیم؛ حتی با کارمندان بانک هم در ارتباط بودیم و اجمالا این حرکت ها و جمعیت ها خیلی تاثیر گذار بودند. من علاوه بر شرکت در جلسه مرکزی جمعیت، چهار جلسه خیلی پر جمعیت دیگر داشتم. در هر جلسه حداقل چهل یا پنجاه نفر شرکت می کردند و من در طول هفته این چهار جلسه را اداره می کردم. در جلسه مرکزی شرکت میکردم و کارهای ضروری طول هفته را نیز انجام میدادم و دستورهایی را که از قم می رسید اجرا می کردم.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 75