دکتر مصدق فردی بود که در فرانسه تحصیل کرده بود. شاهزاده قاجار بود و زندگی
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 58 اشرافی داشت و از رنج و درد مردم و جامعه به این شکل خبردار نبود. آدمی بود که تصور و فکر لیبرالیستی داشت با اهداف زیاد. میگویند بارها در مجلس دچار احساسات شدید شد و گریه کرد. بعد هم تمام آن حرفها و برنامه هایی که میگفت یا نخواست یا نتوانست ادامه بدهد و نتوانست با مجلس کار کند. اختیاراتی را از آن ها گرفت و قصد داشت اختیارات یک ساله بگیرد و بعد هم تمام پست ها حتی وزارت دفاع را تصاحب کند. وزیر کشورش سپهبد زاهدی بود که بعدا کودتا کرد. رئیس شهربانی اش سرتیپ افشار طوس بود، کسی که زمان رضاشاه مامور املاک بود و در شمال قتل و خیانت و ظلم و فشار زیادی مرتکب شده بود. این قدر منفور بود که نهایت نداشت. و مصدق چنین کسی را رئیس شهربانی کرده بود. البته چندی بعد افشار طوس را به قتل رساندند. خود مصدق هم همیشه در خانه اقامت داشت. میگفت: میخواهند مرا به قتل برسانند، لذا از زیر پتو میخواست حکومت کند و مملکت را اداره نماید. تصنیفی با این عنوان ساخته بودند: "پیشوا زیر پتو". با چنین وصفی ممکن نبود که کسی بتواند از خانه اش مملکتی را اداره کند. مصدق ملی بود، خائن نبود و میخواست که به مملکت خدمت کند ولی در جنبه مذهبی ضعف داشت و قدرت اداره حکومت را نداشت. نمیتوانست حکومت کند. یک انتخابات نیم بند برگزار کرد که پنجاه شصت نفر کشته داد، آخرش هم نیمه کاره رهایش کرد. این اوضاع تا قضیه سی تیر ادامه یافت تا این که قوام روی کار آمد.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 59