راجع به امام که هم فحاشی زیادی می کردند. می گفتند در داخل و خارج چقدر مردم را به کشتن داده، فلان کرده، ما نمی گذاریم شماها زندگی را ادامه دهید. یک چنین صحبت هایی که ما را به عنوان طرفدار و یاور و مقلد امام قلمداد می کردند. به هر صورت حرف های رکیکی می زدند و واقعا می خواستند اعصاب ما را خرد کنند. یعنی آنقدر که آنجا شکنجه روانی داشتیم، شکنجه بدنی نداشتیم. می آمدند بغل دستمان می نشستند و یک حرکت هایی می کردند. یک حرف هایی می زدند که روحیه ما را خراب کنند. بعضی دوستان به ما می گفتند که شما رفتید زندان و آمدید، دو برابر موهایتان سفید شده. شکنجه روحی برایمان ناراحت کننده تر بود و ما را بیشتر عذاب میداد. شکنجه های دیگرش مشکل نبود.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 153