ما یک روز دیدیم مردم و رفقا این طرف و آن طرف می دوند. یک ساعتی بود، مثل اینکه داخلش چیزی کار گذاشته بودند. خلاصه بلافاصله برو بچه هایی که از نیروی هوایی بودند، آمدند و آن را خنثی کردند. خطر بزرگی از بیخ گوشمان گذشت و گرنه آن ساختمان حکومت موقت بازرگان و اتاق حضرت امام همه روی هوا می رفت. خلاصه این را رفقا سریع فهمیدند و خنثی کردند. البته خطر زیاد آنجا را تهدید می کرد. ما هر لحظه احتمال این را می دادیم که به اینجا نفوذ کنند. آنقدر مواد انفجاری و اسلحه و مهمات در مدرسه علوی و رفاه بود که دیگر نه در حیاطش جا بود نه در انبارها. اینها خیلی خلاصه برای ما حالت وحشتناکی درست کرده بود که ما همه اش دنبال این بودیم که یک جوری این مهمات و اسلحه ها را به جایی انتقال دهیم که الحمدلله کمیته انقلاب اسلامی در همان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تاسیس شد و آیت الله مهدوی کنی هم مسوول کمیته شدند و این اسلحه ها همه به آنجا انتقال پیدا کرد.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 168