حضرت امام دعا فرمودند، استقبال فرمودند از این کار. فرمودند: این کار را همه هیات های دینی و مجامع اهل ایمان باید بکنند. باید به جانب تشکل بروند. نباید که پراکنده کار بکنند، پراکنده نمی تواند موثر باشد. اجازه خواستیم که هفته بعد ما جمعی، 26 نفر خدمتشان برسیم، اجازه فرمودند. روز جمعه هفته بعد ما خدمتشان رسیدیم. در این جلسه حضرت امام مقداری در ضرورت وحدت و یگانگی و یکپارچگی اهل ایمان صحبت فرمودند و شاید این تعبیر مربوط به ایشان باشد. عین عبارت را به خاطر ندارم. فرمودند: اگر در قرآن ما یک آیه داشتیم آن هم این آیه آخر سوره مبارکه آل عمران که خداوند در سامان گرفتن اهل ایمان می فرماید «یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون» خداوند اینجا امر فرموده، اهل ایمان، سعی کنند خودشان را بسازند، سعی کنند با هم ارتباط داشته باشند. و اشاره شاید به این مطلب
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 182 فرمودند که در تفسیر هست که رابطوا در این آیه به معنای رابطوا مع الائمه است.با ائمه ارتباط برقرار کنید و تقوا را حاکم کنید، بر خودسازی و ارتباطات خودتان، شما حتما به فلاح و پیروزی و رستگاری دست خواهید یافت «لعلکم تفلحون». ما جلسه بعد مجددا جمعه به خدمت ایشان رفتیم. من از اینکه دو سه تا جمعه را پشت سر هم نقل می کنم، برای اینکه نسل جوانمان بداند که امام در آن روز چه نقشی در ساختن انسان ها داشتند و چقدر خودشان را پایین می آوردند در سطح کوچه و بازار، که ما را آگاهی بدهند، به ما مسوولیت پذیری بیاموزند و راه بیاندازند. در جلسه دوم که خدمتشان رفتیم، هیچ مطلبی ارایه نشد. شاید هم اثری که در چشم مبارک آن حضرت بود سبب شد که گه گاه وقتی چشمشان می افتاد به چشم کسی، اگر می خواست صحبت کند، صحبتش یادش می رفت. من خودم چند بار برایم اتفاق افتاد که دهن باز کردم حرف بزنم، امام نگاه فرمودند؛ من یادم رفت چه می خواستم بگویم.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 183