گفتند که دولت منصرف شده از این تصویب نامه و شما اعلام بفرمایید که فردا برنامه ای نباشد. البته علت چنین تصمیم شبانه ای این بود که در تظاهرات روز قبل
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 195 اعلامیه ای منتشر شد که در آن از مردم خواسته شده بود که فردا با وضو و غسل به مسجد سید عزیزالله می رویم زیرا ممکن است شهادت نصیب ما شود. همین اعلامیه وحشتی را در دستگاه ایجاد کرد و بلافاصله اعلامیه ای صادر کردند که چون دولت منصرف شده، فردا این برنامه تشکیل نمی شود. صبح اول وقت جلوی بیشتر مسجدها و در بازارها و در محل های دین داران این اعلامیه را زدند. این اعلامیه در تهران یک اثر و در قم یک اثر دیگر داشت. در تهران وقتی که از مراجع خواسته شد که به آقای فلسفی بگویید فردا نیاید مسجد سید عزیزالله، ایشان گفت کسانی که مرا دعوت کرده اند، باید آنها در این باره تصمیم بگیرند و برادرانی خدمت ایشان رفتند و گفتند ما برنامه خواهیم داشت؛ منتها این که مراجع امضا فرمودند، شما در بالای منبر 15 روز مهلت بدهید که در ظرف 15 روز اگر این تصویب نامه را رسما لغو کردند، قطعا تمام شده تلقی می شود. اما بایستی رسما لغو این تصویب نامه را اعلام کنند. جلسه مسجد سید عزیز الله برقرار شد. جمعیت فوق العاده ای آمدند. آقای فلسفی نیز بسیار خوب نظر مراجع و نظر امام را منعکس کردند. در قم همان روز دفتر یکی از علما گفته بودند که جشن چراغانی بشود؛ چون دولت منصرف شده است. امام وقتی مطلع شدند که چنین پیغامی رفته است، با آن دفتر تماس گرفتند و فرمودند: از بیت شما، گفتند که چراغانی بشود؟ ایشان تصدیق کردند. بعد امام فرمودند: اینها در روزنامه ها و در تمام رسانه های تبلیغی شان اعلام کردند که تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی اجرا می شود. و در نیمه شب خصوصی با بعضی از آقایان گفتند، الغاء شده و الغاء می شود. چطور چنین چیزی قابل قبول است و حتما بایستی به طرفی حرکت کنیم که این الغاء، رسمی بشود. پس از این که آقای فلسفی صحبت را تمام کردند و 15 روز مهلت دادند با فاصله کمی دولت ناگزیر رسما اعلام کرد که این تصویب نامه ملغاء شده است. وقتی الغاء این اعلام شد، باز برای این که روحانیت موفق شده، بعضی جاها گفته می شد که
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 196 باید ما جشن بگیریم. حضرت امام فرمودند ملت اسلام دنبال بهانه برای شروع مبارزه بود و این بهانه به دست آمده، آیا کاری انجام شده که ما جشن بگیریم؟
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 197