بنده محسن لبانی هستم و قبل از سال 1342 که حضرت امام نهضتشان را در قم شروع کردند، خدمت ایشان شرف یاب شده ام؛ در محضرشان استفاده کردیم و بهره های فراوان بردیم. یادم است اولین جلسه که من به حضور ایشان رسیدم در امام زاده قاسم بود. معمولا وقتی که درس های حوزه تعطیل می شود، بزرگان می روند به جاهایی که آب و
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 247 هوای خنکی دارد تا استراحت و فراغتی داشته باشند که برنامه هایشان را ادامه بدهند.
حضرت امام بعد از فوت حضرت آیت الله بروجردی، دیگر مسئله مرجعیتشان مطرح شده بود، ولی عموما مردم نمی دانستند که یک همچون گوهری هم در حوزه قم پرورش یافته اما خواص می دانستند. ایشان را یکی از بزرگان معرفی کرد که به من گفتند: حاج آقا روح الله تشریف آوردند در امامزاده قاسم، به نظرم در منزل آقای رسولی بود. ایام تابستان ایشان تشریف می آوردند امامزاده قاسم. بعد ما با چند تن از رفقا به محضر ایشان شرف یاب شدیم. به نظرم سال چهل بود. یعنی بعد از فوت حضرت آیت الله العظمی بروجردی بود که می گشتیم دنبال مرجعیت. وقتی به چهره نورانی ایشان آن روز نگاه کردیم، دیدیم آن کسی را که می خواهیم اینجاست.
در آنجا یک مجلسی بود که یادم نیست الان ایام سوگواری یا چی بود، یکی از دوستان مرثیه می خواند، قرار شد که خدمت ایشان یک روضه ای بخواند. ایشان هم محبتی کردند و تفقدی فرمودند.
یکی از ویژگی های امام این بود که در مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خیلی متاثر می شد. خوب شما هم دیده بودید که وقتی روضه خوانده می شد امام چطور این مسئله را نشان می دادند که ما در روضه امام حسین(ع) باید چگونه فروتن باشیم. عملا به ما نشان می دادند که چه جوری باید در روضه امام حسین(ع) شرکت کنیم. این جلسه اول بود که ایشان را زیارت کردیم.
یک روز هم در قم داشتم از صحن می آمدم بیرون، می خواستم بروم منزل یکی از دوستان، دیدم خود حضرت امام دارند تشریف می آورند. ایشان را که دیدم می خواستم بروم جلو بگویم که آقا من شما را خیلی دوست دارم، حیا مانع شد، تنها یک سلام کردم و ایشان تشریف بردند.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 248