آن توصیه هایی که فرمودند اگر در ذهن دارید بگویید؟
من یادم هست یک وقت ما رفتیم خدمت حضرت ایشان و تقاضا کردیم که اگر
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 111 اجازه بفرمایید زود به زود خدمتتان برسیم و مسائل را مطرح کنیم که ایشان فرمودند که چه کسی بیاید از شما بهتر خدمتشان. مسائل اقتصادی را عرض می کردیم، غالبا کار را با یک کلمه درست میکردند. حالا با آقای هاشمی یا مجلس یا هر جا در بیانشان اثر می گذاشت، صحبتی می کردند و مسائلی را که آنجا خدمتشان عرض می شد، غالبا در صحبت هایی که بعد می شد می دیدیم که یک جوری بیان میکنند که آن مسائل تقریبا حل می شد. حالا جزئیاتش یادم نیست که چه مسئله حادی بوده که خدمتشان من رفتم.
درباره ملاقاتهایی که بعدا با امام داشتید و مسائلی که مطرح شد آیا چیزی به یاد می آورید؟
یک ملاقات اول پیروزی انقلاب در قم داشتیم در همان منزل محقر که اولین ملاقات بود که بیست، سی نفر بودیم از همین مجموعه هیات موتلفه ؛ آقای عسگراولادی و حاج مهدی عراقی هم همراه ما بودند. درباره مسائلی راجع به بازار صحبت شد ایشان یک مقدار هم راجع به منافقین برای ما صحبت کردند که آقای مقصودی چند سوال کرد و مقداری ایشان توضیح دادند که اینها چه گروه و دسته ای هستند و فرمودند وقتی نجف بودم تعدادی از آنها آمدند نجف و 24 روز هم آنجا ماندند و از بعضی علما هم نامه داشتند ولی من جواب مثبتی به آنها ندادم. یک مقدار هم توصیه هایی راجع به مشکلاتی که ما از بازار می گفتیم داشتند و نکاتی درباره بازار و تجارت و اقتصاد.
بعد از پیروزی انقلاب [از] اولین نهاد[هایی] که تشکیل شد کمیته امداد بود و سپس نهاد کمیته امور صنفی. چون حضرت امام به اصناف و بازار خیلی اهمیت می دادند و در بیاناتشان دو سه جمله به این مضمون دارند که بازار بازوی ستبر انقلاب است و همچنین اگر بازار نبود انقلاب پیروز نمی شد و اگر بازارهای اسلامی با انقلاب نباشد انقلاب شکست می خورد. یک مقداری عنایت داشتند به بازار، این مسئله باعث شد که کمیته امور صنفی هم به جای اتاق اصناف سابق تاسیس شد. مسوولیتی هم دادند به آقای انواری که پس از سه ماه که ماندند ما را احضار کردند که ما به دلیل اینکه اطلاعاتی نداریم راجع به صنف، نمی توانیم اینجا کاری بکنیم. بالاخره با تایید و نظر
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 112 حضرت امام، آقای خاموشی و بنده و چند نفر از دوستان دیگر که بودیم کمیته امور صنفی را به ما سپردند و مسائل بازار هم یک مقداری حاد بود. سپس مرحوم دکتر بهشتی ما را احضار کردند، گفتند که انجمن اسلامی تشکیل بدهید. ما با جبهه ایها درگیری داشتیم، آنها می خواستند بازار را تصرف کنند، به وسیله بلندگوهایی که آنجا گذاشته بودند برنامه های تبلیغی انجام می دادند. ما در برابر آنها ایستادگی کردیم، نتوانستند کاری بکنند و بازار را در حیطه تصرف خودمان در آوردیم و کمیته هم دست ما بود که در مسائل اصناف از نظر پروانه دادن، تولید، توزیع و غیره، وقفه ای ایجاد نشود. آن وقت وزارت بازرگانی هم کاری نداشت، یعنی هنوز قانون آن تایید نشده بود که جنس بیاورند باید خود مردم انجام می دادند و کاری می کردیم که جنس کمبود پیدا نکند، توزیع طوری نباشد که اجحاف به مردم شود. تشکیلاتی داشتیم ده تا ماشین بی سیم دار داشتیم، حاکم شرع داشتیم که از حضرت امام خواستیم که آقای امراللهی را فرستادند.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 113