گفته شد چون همه مردم از راهپیمایی امروز اطلاع نداشتند، در روز 16 شهریور
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 228 راهپیمایی از همان قیطریه آغاز میشود. مردم زیادی جمع شدند البته نیروهای نظامی مردم را متفرق می کردند ولی دوباره جمعیت جمع می شد. یک افسری روی تانک رفت و گفت: ما دستور برخورد داریم ولی نمی خواهیم کار به آنجا کشیده شود. پراکنده شوید و بروید.
در آن روز بعضی ها به ارتشی ها گل دادند و این عمل تاثیر عجیبی روی آنها گذاشت. یک جوری خودشان را از دسترس جمعیت کنار می کشیدند که اتفاقی نیفتد. از فرماندهانشان می ترسیدند. بعضی ها هم گریه می کردند و سخت تحت تاثیر قرار گرفته بودند. اغلب گل ها، توسط خانم ها به این ها داده می شد. شعار «ارتش برادر ماست» آن روز گفته شد.
هلی کوپترها بالای سر تظاهرکنندگان پرواز می کردند. نیروهای زیادی در مسیر مستقر شده بودند. حتی من مشاهده کردم، در سر یکی از چهارراه ها که ماموران زیادی مستقر شده بودند و افراد اطراف کامیون ها بودند، هر مامور یک نارنجک در دست داشت تا اگر مردم به سمت کامیون ها رفتند به طرفشان پرتاب کنند. خیلی حالت خشنی داشتند. ولی مردم باکشان نبود و همین طور که از خواهرها حمایت می کردند به پیش می رفتند. دوباره جمعیت تا میدان آزادی رفت و آقای بهشتی در آن مکان برای مردم و نیروهای مسلح مستقر در میدان سخنرانی کرد و همان جا راهپمایی رسما به پایان رسید. اما در مسیر برگشت عده ای روی وانت ایستاده بودند و پلاکاردهایی در دست گرفته و شعار می دادند فردا هشت صبح میدان ژاله. که برای ما شناخته شده نبودند. برگزار کنندگان راهپیمایی 16 شهریور، این مسئله را تایید نمی کردند.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 229