در همین اثنا رژیم دچار یک نادانی بزرگ شد و مقاله ای را به نام رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات چاپ و در ان به امام توهین کرد. این عمل زشت موجب ناراحتی مردم شد. در قم سیل اعتراض کننده ها به خانه مراجع رفتند و این مسائل را عنوان می کردند تا اقداماتی از سوی آنها انجام پذیرد. از روزنامه اطلاعات خواستند حرف خودش را پس بگیرد.
دو سه جا رفتند به منزل آیت الله مکارم رسیدند. ایشان سخنرانی خوبی کرد و جواب مثبت داد و آمادگی خودش را اعلام کرد و دو جای دیگر هم رفتند. به نزدیک شهربانی که رسیدند، ماموران مردم را به رگبار بستند و تعدادی را کشته و زخمی کردند. این قضیه در داخل کشور مثل توپ صدا کرد و به اعتراض های میلیونی در سراسر کشور منجر شد. در تهران هم مجلسی در شبستان چهل ستون گرفته شد که آقای عبایی سخنرانی کرد. وسط سخنرانی، کماندوها حمله کردند و مجلس را به هم ریختند ولی به محض این که آنجا را ترک کردند، مجلس دوباره تشکیل شد. پس از پایان جلسه، مردم توی خیابان آمدند و زد و خورد اغاز شد که تعدادی زخمی شدند. یکی از ماموران هم از بین رفت. چهلم ها شروع شد. رژیم متوجه شد و چهلم بعدی را با آرامش برخورد کرد. قضیه آرام شد. دوستان به فکر افتادند که حالا چکار کنیم.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 226