جمعیت فداییان اسلام بیشتر با حرکت های ضد دینی حکومت و رسوبات باقی مانده از حکومت رضاخانی مبارزه میکرد و رنگ مذهبی شدیدتری نسبت به حرکت آیت الله کاشانی داشت. در آن سال ها یک مزاحم بزرگی به نام کسروی وجود داشت. مطالب گفته شده توسط او دین را به صورت کلی تخطئه میکرد و سمت و جهت حرف هایش دقیقا مشخص نبود. چند نشریه داشت و با عنوان «پاکدینی» به پیغمبر اتهاماتی میزد. جمعیت های مذهبی هم به دلیل ضعف شان قادر به مقابله شدید با او نبودند. این بود که فداییان اسلام راه چاره را در این دیدند که او را به قتل برسانند. خود مرحوم نواب صفوی تیراندازی کرد ولی نتیجه بخش نبود. او را بازداشت کردند و پس از مدتی آزاد شد. جمعیت جلسات مخفیانه ای داشت و بعدها جلساتی هم به صورت علنی داشت که شب های شنبه در مسجد برگزار میشد و جمعیت زیادی در آن شرکت میکردند. این قضایا ادامه داشت تا این که کسروی در دادگستری کشته شد. آن روز در دادگستری جمعیت فداییان اسلام چند نفری را از قبل آماده کرده و در آن جا او و معاونش را به قتل رساندند. سپس بیرون آمدند و تکبیر گفتند. البته آن ها را بازداشت کردند. از طرف بازاری ها پولی در حدود سیصد هزار تومان جمع گردید و برای آزادی آن ها در دادگستری گذاشته شد تا آن ها تا زمان محاکمه آزاد باشند. چون روحانیان و جمعیت های مذهبی حمایت های شدیدی از فداییان میکردند، لذا دستگاه نتوانست آن ها
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 42
را مدت زیادی در بازداشت نگه دارد.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 43