دوشنبه 1 فروردین 1362
برای زیارت امام، به دفتر امام رفتم. سپس به حسینیه جماران رفتم؛ تقریباً همه سران نهادها و ارگانها حضور داشتند. رئیس جمهور (فرا رسیدن عید نوروز را) به امام تبریک گفتند و امام نیز، سخنرانی مبسوطی در مذمّت قشر مستکبر و کاخ نشین و تعریف از کوخ نشینان، کردند. با توجه با اختلافات جاری در رابطه با دو نظریه اقتصادی موجود در جامعه، این سخنان امام، به نفع مواضع ما و مجلس است. (در مقابل طرفداران سرمایه داری).
سه شنبه 9 فروردین
خدمت امام رفتم. حالشان خوب است. از پیشرفت کارها راضی بودند و به آینده خوش بین. درباره طرحی که در مجلس به امضای 81 نفر رسیده ـ به دنبال پیشنهاد آقای
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 399 موسوی اردبیلی مبنی براینکه هرخانوداه فقط یک خانه داشته باشد ـ با امام مشورت کردم. ایشان مخالفند و گفتند: تعقیب نشود. از بیانات روز عیدشان تشکر کردم. گفتند: من از اختلافات روحانیون خائف شدم و این حرفها را گفتم که جلو آنها را بگیرم. پیشنهاد مشخصی برای کمک به محرومان نداشتند، فقط توصیه به کار بیشتر برای آنها می فرمودند.
درباره جنگ هم، صحبت کردیم؛ نظر دادم که بنا بگذاریم بر خاتمه دادن جنگ به صورت آبرومندانه و از موضع قدرت، ولی امام در این باره نظر روشنی مطرح نکردند و گفتند: با خاتمه جنگ موافقند، اما باید در شرایط خوبی باشد که در دو ملت، اثر بدی نگذارد. منتظرند نتیجه عملیات آینده مشخص شود. توصیه به محافظت خودمان کردند و معمولاً در ملاقاتها این تأکید را دارند.
پنج شنبه 11 فروردین
نزدیک ساعت هشت صبح، نخست وزیر آمد و سپس آقای (علی) شمخانی و بازجوهای سران حزب توده آمدند و گفتند که سران حزب به حقایق بسیار خطرناکی، اعتراف کرده، از توطئه مشترک دو ابرقدرت و ارتجاع پرده برداشته اند و اسامی فراوانی از عوامل نفوذی و عوامل خود داده اند. فکر کردیم، لازم است امام را در جریان بگذاریم. به دفتر امام رفتیم. با تلفن از دفتر امام خواستم، به امام اطلاع بدهند که کار فوری داریم ـ کسی نبود که خبر حضور ما را به امام بدهد ـ بلافاصله امام ما را پذیرفتند. گزارش را دادیم. امام توطئه مشترک را بعید دانستند؛ ولی اصل توطئه عوامل روسی را محتمل (دانستند)، و قرار شد با تحقیق از افرادی که اسم برده اند، مطالب روشن شود.
امام نگران هستند که نهادهای انقلاب با تند روی در این مسأله، باعث دورتر شدن دولتها و قدرتها از ایران بشوند و در جنگ آسیب ببینیم. جای نگرانی هم نیست؛ ولی فرماندهان سپاه در این مسأله خیلی جدی هستند.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 400 سه شنبه 17 فروردین
احمد آقا آمد و اطلاع داد، امام با پیشنهاد قطع شعار «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی» از رسانه های دولتی، موافقت کرده اند و پذیرفته اند که بگویند به امر امام، قطع شده است. همچنین، محدود کردن راهپیمائیها که کم کم جاذبه خود را از دست داده و مردم با آن شور اولی شرکت نمی کنند.
جمعه 26 فروردین
پیش ازظهر احمدآقا آمد. اطلاع داد که ده میلیون تومان اهدایی امام به حزب جمهوری اسلامی را از قم آورده اند و آماده تحویل است. این کمکهای امام به حزب، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ هم از لحالظ سیاسی و هم رفع نیازها.
شنبه 27 فروردین
به زیارت امام رفتم. نظرم را در باب مذاکره غیر رسمی با عربستان سعودی، گفتم و راجع به اینکه، اگر آنها از تظاهرات ما در حج جلوگیری کردند، چه کنیم؟ نظر دادم که بهتر است سر سختی نکنیم و مقررات داخلی آنها را بپذیریم. ابتدا ایشان حاضر نبودند که چنین امتیازی به عربستان بدهیم. اما پس از بحث و استدلال به اینکه، در مقابل تعهد آنها به همکاری در امر نفت و عدم کمک به صدام و همکاری در مسأله فلسطین، ارزش دارد که بپذیریم؛ به عنوان دولت و امام و به صورت رسمی، مردم را تحریک به تظاهرات نکنیم و از آنها بخواهیم که مقررات را رعایت کنند، تااین حد، پذیرفتند.
سه شنبه 30 فروردین
...جلسه نمایندگان امام در نیروهای مسلح داشتیم. امام در حکم آقای (فضل الله) محلاتی، دستور ایجاد سازمان واحد، برای نظارت کامل بر نیروهای مسلح، داده اند و به
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 401 این حکم عمل نشده است. اساس نامه ای تهیه شده بود، درباره آن صحبت کردیم. قرار شد با رئیس جمهور و امام دوباره مشورت شود.
شنبه 3 اردیبهشت
عصر همراه با رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس دیوان عالی کشور، به خدمت امام رفتیم. راجع به حمله با توپخانه به شهرهای عراق مشورت کردیم. امام مخالفت و امر به صبر کردند و گفتند: ما با مردم عراق طرف نیستیم. قرار شد راجع به کیفیت ادامه جنگ، منتظر نظریات فرماندهان باشیم.
جمعه 9 اردیبهشت
احمدآقا عصر، تلفن کرد و گفت: امام گفته اند اعترافات (نور الدین) کیانوری (دبیر کل حزب توده) را شب «روز کارگر»، در تلویزیون پخش کنند.
چهارشنبه 14 اردیبهشت
امام امروز روزنامه اطلاعات را به خاطر چاپ مطالب نوشته شهید مطهری ـ که امام گفته بودند، منتشر نشود ـ ممنوع الانتشار کردند. شفاعت کردم. اثر نداد.
پنج شنبه 15 اردیبهشت
آقای (سید محمود) دعایی (سرپرست موسسه اطلاعات) آمد. سخت از تعطیلی روزنامه ناراحت بود. گریه کرد و چاره جویی. گفتم چندین بار من و آقای خامنه ای به امام پیغام دادیم؛ ایشان نرمتر شده اند. باز هم تلفن کردم که حتی الامکان امروز منتشر شود،
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 402 ولی امام مقاومت کردند و احمد آقا گفت: ممکن است روز شنبه درست شود.
شنبه 17 اردیبهشت
عصر با احمدآقا راجع به جنگ، صحبت شد. مایل است که در شورای مرکزی حزب (جمهوری اسلامی)، باشد و در کنگره کاندیدا شود، ولی امام منع کرده اند. امام مایل نیستند، ایشان درجایی غیراز بیت، کار کنند. از اقدام آقای طاهری (امام جمعه) اصفهان در سمینار ائمه جمعه علیه حزب، انتقاد کردند و می گفت به فکر است، جبران کند. از اطرافیان آقای منتظری، نگران بود و نگرانی امام را نقل کرد و قرار شد از امام بخواهد که پیامی برای کنگره حزب بدهند.
شنبه 24 اردیبهشت
آقای (موسوی) اردبیلی و آقای فضل الله محلاتی از خدمت امام، به منزل ما آمدند... آقای (موسوی) اردبیلی گفت: با امام مطرح کرده است که وظایف ستاد پیگیری فرمان هشت ماده ای امام، به شورای عالی قضایی، منتتقل شود. قبلاً هم چنین نظری داشته ایم. امام پذیرفته اند. باید رسماً تقاضا کنند و موافقت شود.
آقای (موسوی) اردبیلی گفت: راجع به جنگ هم با امام صحبت کرده اند؛ امام گفته اند: باید در میدان بجنگیم و شهرها را نباید بزنیم.
دوشنبه 26 اردیبهشت
آقای (حمید) زیارتی آمد و اخیراً به امر امام، مسئول مرکز اسناد انقلاب اسلامی شده است. امام گفته اند افراد حجتیه ای را بیرون بریزد.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 403 شنبه 31 اردیبهشت
ساعت نه، خدمت امام رفتم. انتقادهای تند و بی رویه بعضی از نمایندگان مجلس به دولت در نطقهای پیش از دستور و سایر مناسبتها، مطرح شد. امام ناراضی بودند و بنا دارند آن را محکوم کنند و باعث تضعیف انقلاب می دانند. از اطرافیان آیت الله منتظری منحرف می کنند. به فکر چاره اند؛ یک سر نخ آن را هم، در اصفهان و قهدریجان می بینند و قرار شد هیأت دولت را احضار و راجع به اختلافات تحذیر کنند.
یکشنبه 1 خرداد
اعضای سمینار جهاد آمدند و برایشان مفصلاً سخنرانی کردم. مطالبی در حاشیه اظهارات امروز امام گفتم. امام سخت به نق زدنها و مدعیان کم کار و شعار بده ها، حمله کرده اند و مخصوصاً به نمایندگان مجلس که از تریبون مجلس، باعث تضعیف قوه مجریه و انقلاب و رئیس جمهورند.
دوشنبه 2 خرداد
احمد آقا آمد و گفت: امام با سریال تلویزیون «اشک تمساح» موافق بوده اند، نباید آن را حذف می کردند. گفتم اینگونه امور را که مخالفان به خاطر دین، با آن مخالفت می کنند، خود امام باید تکلیف آن را روشن نمایند.
جمعه 6 خرداد
پیش ازظهر احمدآقا آمد و نظرش این بود که با پیشنهاد عراق مبنی بر قرار داد بستن در مورد نزدن شهرهای غیر نظامی، با نظارت سازمانهای بین المللی، موافقت نماییم و این
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 404 رویه را از عراق بگیریم. از جواب رد وزارت خارجه ناراحت بود. من هم با نظر ایشان موافقم. قرار شد با امام مذاکره شود. عصر، اطلاع داد که امام و رئیس جمهور هم، مخالف نظر ما هستند.
شنبه 14 خرداد
نمایندگان و کارکنان مجلس با امام ملاقات داشتند. قبل از انجام شدن ملاقات عمومی، به زیارت امام رفتم. امام از تعریفهای دیروز من در نماز جمعه از ایشان، با شیرینی گله کردند و گفتند که ممکن است باعث غرورشان شود؛ ولی من از اینکه احمد آقا و بیت را از اعمال نفوذ و ایجاد نظر در ایشان، تبرئه کرده بودم، راضی بودند.
راجع به اینکه آقای شیرازی (امام جمعه مشهد) گفته بودند: امام اجازه تعیین سقف برای اراضی ملکی مزروعی ـ مثلاً صد هکتار ـ داده اند، سوال کردم؛ فرمودند: چنین چیزی نگفته ام و ضرورت نمی بینم. ولی از راه اصل 49 (قانون اساسی)، ممکن است، بگیریم. در مورد اصل 49 هم، نگران بودند که پولدارها، پولهایشان را از بانک بیرون بیاورند، قرار شد لایحه را برای مشورت به خدمتشان بفرستیم.
چهارشنبه 18 خرداد
ساعت ده به منزل امام، برای ملاقات با امام رفتم. با رئیس جمهور با هم خدمتشان رفتیم. ایشان گفتند: امروز جمهوری اسلامی، روی کاکل شما دو نفر می چرخد، هر چیزی که یک هزارم احتمال بدهم که برای شما دو نفر مضر باشد، خلاف شرع می دانم.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 405 جمعه 3 تیر
پیش ازظهر احمدآقا آمد. گفت از اینکه گاهی در نمازهای جمعه و سخنرانیهای قبل از آن، مطالبی گفته می شود که مصلحت نیست، امام گفته اند: با شما مشورت و از پخش مستقیم آن جلوگیری شود تا قابل کنترل باشد. گفتم من موافقت دارم. به امام پیغام دادم که مبلغی برای مخارج ساختمان مصلای بزرگ تهران بدهند. مصلا بنا است در محل پادگان قدیم عباس آباد، ساخته شود و با هدیه امام، حسابی برای جمع کردن اعانات مردم، افتتاح می شود.
اول شب از دفترامام، متن نامه سرهنگ قذافی رهبر لیبی به امام و جواب امام به ایشان را که تهیه شده، برای مشورت فرستاده بودند. آقای قذافی به امام نوشته که احتمال دارد، جریانهایی درپشت سرکوب توده ایها باشد. از ایشان خواسته که خودشان رسیدگی کنند. امام جواب خوبی داده اند.
سه شنبه 7 تیر
عصر آقای محسن رضایی (فرمانده سپاه پاسداران) آمد. پیشنهاد تعویض فرماندهی سپاه را داد که مخالفت کردم و خیالش را از این جهت، راحت کردم. گفتم: امام هم با تعویض فرمانده سپاه، موافق نیستند، خوشحال شد. به خاطر اختلافات در فرماندهی، با آقای فاکر و نماینده امام (در سپاه)، تحت فشار است.
شنبه 11 تیر
پیش ازظهر، احمدآقا آمد. گفت: امام درباره ترجیح هر یک از آقایان امامی کاشانی، آقا رضی شیرازی و یا مهدوی کنی، برای عضویت در شورای نگهبان به تردید افتاده اند. مفصلاً با ایشان صحبت کردم ؛ قرار شد با امام مذاکره کند. آخر شب، احمدآقا آمد و گفت: حکم سه نفر آقایان محمدی گیلانی، مومن و امامی کاشانی (برای عضویت در
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 406 شورای نگهبان) صادر شده و قرار است، فردا صبح اعلام شود تا کار تمام شده تلقی شود. در وضع حاضر، هر روز از طرف گروههایی مثل (جامعه) مدرسین (حوزه علمیه) قم و علمای دیگر و جامعه روحانیت مبارز تهران، پیشنهادی خدمت امام می رسد که در ایشان تردید ایجاد می کند.
یکشنبه 12 تیر
نزدیک به ظهر، به زیارت امام رفتم. امام، اظهارات صدام در جسله افطاری روحانیون را مطرح کردند که ادعای رهبری اعراب را کرده و قابل توجه و استفاده تبلیغاتی، دانستند. حالشان خوب است. ماه رمضان، ملاقاتها قطع است؛ مگر غیررسمی.
فرمودند: آیت الله گلپایگانی نامه ای به ایشان نوشته و به بخشنامه شورای عالی قضایی در مورد منع تخلیه اجاره ای، اعتراض کرده است. به آقای (موسوی) اردبیلی (رئیس دیوان عالی کشور) دستور داده اند که جواب ایشان را بدهد و خودشان هم جواب مختصری داده اند.
پنج شنبه 23 تیر
ساعت نه، جلسه (مجلس) خبرگان (رهبری) شروع شد. قرآن و پیام امام و....
چهارشنبه 29 تیر
احمد آقا تلفنی از عزل (محمد هاشمی) مدیر عامل صدا و سیما توسط شورای سرپرستی و نصب دکتر حسن روحانی خبر دادند. از نامه پنج شش وزیر، به امام و اعلام
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 407 استعفا براثر اختیار دادن امام به نخست وزیر و رنجیدگی امام، خبر داد.
پنج شنبه 30 تیر
شب خبر استعفای محمد و سرپرستی موقت آقای (محمد جواد لاریجانی) اعلام شد. ساعت ده به خانه آمدم، آقای (موسوی) اردبیلی تلفن کردند و گفتند: امام عصبانی شده اند و دستور داده اند، فوراً شورای سرپرستی عزل شوند. احمد آقا هم تلفنی همین را گفتند. من گفتم: دخالت نمی کنم.
جمعه 31 تیر
احمدآقا آمد و جریان ناراحتی امام از عزل (فوری) محمد را گفت و اضافه کرد: امام معتقدند، قانون اساسی، معنایش این نیست که سه قوه در اداره صدا و سیما شرکت کنند.
شنبه 1 مرداد
برای عقد ازدواج فرزانه (هاشمی بهرمانی) برادر زاده ام با علیرضا پسر آقای (ابوالفضل) توکلی (بینا) خدمت امام رفتم، عقد بسته شد. امام باز، بر غیرقانونی بودن دخالت سه قوه در اداره صدا و سیما، تأکید کردند. گفتم: با توجه به اینکه پای برادرم محمد، در میان است، مناسب نیست که من دخالت کنم. ایشان گفتند: به خاطر برادر شما بودن، نباید مظلوم واقع شود و به صدا و سیما آسیب برسد. (امام) از موفقیتهای جنگ، راضی بودند.
سه شنبه 4 مرداد
در جلسه حزب الله در مجلس، قرار بود اختلافات صدا و سیما مطرح شود. نامه ای به
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 408 امام و به سران سه قوه، توسط آقای (محمدرضا) توسلی رسید که در آن، سران را مأمور رسیدگی و قضاوت، در آن اختلافات کرده و کسانی را که افرادی را در بیت امام ـ احمد آقا ـ متهم می کنند که خودسرانه عمل می کنند، یا امام را تحت تأثیر القائات قرار می دهند، امر به توبه فرموده بودند. با این نامه مسأله از حدت افتاد و از دستور جلسه سه شنبه هم، خارج شد.
شنبه 22 مرداد
احمدآقا تلفن کرد و گفت: نظر امام این است که من، نمایندگی مجلس در شورای سرپرستی صدا و سیما را بپذیرم.
شنبه 29 مرداد
به زیارت امام رفتم... به ایشان پیشنهاد کردم که برای تغییرات آب و هوا، گاهی به بیرون شهر بروند، خندیدند. به علامت مخالفت. اصلاً از خانه بیرون نمی روند.
شنبه 2 مهر
ساعت یازده خدمت امام رسیدم. امام با نقل جمله ای از چرچیل (نخست وزیر معروف انگلستان) که گفته: هواپیما پس ازاینکه انسان از آن پیاده شود، مرکب خوبی است، فرمود: پس از مراجعت شماها از سفر، من می گویم سفر خوبی است ضمن سفر،زیاد دلهره دارم. گفتم امنیت نسبی وجود دارد، نگران نباشید.
شنبه 23 مهر
شب، از دفتر نخست وزیر، اطلاع دادند که آیت الله العظمی نجفی (مرعشی) در قم، به
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 409 شهربانی گفته اند که اجازه بدهند، قمه زنی انجام شود. از من نظر خواستند و من از بیت امام کسب تکلیف کردم. احمد آقا گفت: امام سال گذشته منع کرده اند، اما امسال دخالت نمی کنند. صلاح نمی دانند در مقابل آقای نجفی (مرعشی)، موضع بگیرند. من خودم با توجه به منع سال گذشته با مسئولیت خودم به نخست وزیر گفتم، جلوگیری شود.
چهارشنبه 4 آبان
شب، با آقایان خامنه ای و (موسوی) اردبیلی مهمان احمدآقا بودیم؛ تقاضا کردیم، امام هم آمدند. در خدمت امام، راجع به زدن مناطق مسکونی عراق، بحث کردیم؛ قبول نکردند. گفتند: اشکال شرعی و سیاسی دارد. با وضعی که عراق پیش گرفته است، بدون زدن شهرهای آن، مشکل است که خیلی به جنگ ادامه داد.
شنبه 7 آبان
احمدآقا هم آمد و درباره جنگ و مضمون پیام فهد شاه عربستان به امام، صحبت شد. فهد در پیام خود، اظهار دوستی کرده و از احتمال بستن تنگه هرمز، نگران است و پیشنهاد تحسین روابط داده است. من نظر دادم که درباره روابط، باید بگویم که سه مسأله مهم داریم: 1ـ قطع کمک آنها به عراق. 2 ـ همکاری در مسائل نفت و عدم حمایت از منافع غرب. 3 ـ همکاری در مبارزه با اسرائیل. اولی فوری است و دوم و سوم در جریان عمل معلوم می شود. درباره تنگه هرمز هم، ما خواهان امنیت آن هستیم و تا مجبور نشویم آن را نمی بندیم. اجبار هم در صورتی است که (صدور) نفت ما قطع شود. این هم اگر بود، به خاطر حمایت از صدام است؛ بنابراین مسئول دیگران هستید، اگر حمایت نکنید، به اینجا نمی رسیم.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 410
دوشنبه 9 آبان
پیش ازظهر، احمد آقا آمد و درباره جواب امام به پیام شفاهی ملک فهد، مشورت کرد. اصلاحاتی در متن پیشنهادی به عمل آمد. روی چند نکته تکیه شد:
1ـ عدم خطر ایران برای همسایگان.
2ـ تمایل به وحدت و انسجام نیروهای اسلامی.
3ـ لزوم همکاری در مسأله نفت و عدم اقدام در جهت خدمت به غرب.
4ـ قطع کمک عربستان به عراق.
5ـ همکاری در مبارزه با اسرائیل.
6ـ عدم تمایل ما به بستن تنگه هرمز، فقط در صورت اجبار، اقدام به بستن می کنیم.
7ـ اگر شما به عراق کمک نکنید، نمی تواند منافع ما را در خلیج فارس تهدید کند تا ما مجبور به بستن تنگه هرمز شویم.
شنبه 21 آبان
ساعت یازده، خدمت امام رسیدم. راجع به جنگ و مسائل دیگر مذاکره و مشورت کردم. موافقت کردند که به خاطر غرب، از ماجراجویی در خلیج فارس و به خاطر داشتن امکانات در صورت درگیر شدن در تنگه هرمز و بسته شدن راههای ورود و خروج نیازمندیها، اقدام به ایجاد روابط خوب با شوروی کنیم.
شنبه 17 دی
ساعت هشت ونیم صبح، همراه با بقیه اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما، به زیارت امام رفتیم. امام درباره اصلاح برنامه ها صحبت کردند و از کم محتوایی اخبار و ابتذال نمایشهای عزاداری و وجود کمی موسیقی حرام، انتقاد کردند و از اظهارات فردی در شورای حزب جمهوری اسلامی، مبنی براینکه، امام گفته اند که شورای سرپرستی سابق را
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 411 امر به استعفا نکرده اند، به تلخی انتقاد فرمودند و گفتند: هدف مخدوش کردن بیت رهبری است و تصریح کردند که که من آنها را معزول خواستم، ولی با وساطت دیگران به استعفای آنها قناعت کردم. بعد از رفتن دیگران، درباره القاب آیت الله و... که در رسانه ها به بعضی داده می شود و از بعضی دریغ می شود، با امام صحبت کردم و چاره جویی کردم. امام با اینکه، این را ناحق می دانستند، راه حلی به نظرشان نرسید و واقعاً هم مشکل داریم. درباره بیت آیت الله منتظری هم صحبت کردند. امام لازم می دانستند، جوری بشود که مایه حرف نباشد. گفت: شکایاتی از حوزه ها می رسد، مبنی براینکه ایشان در مقابل دیگران و به خصوص مراجع، زیاد بزرگ می شود. نگران عکس العمل و خشم آنها بودند.
چهارشنبه 21 دی
شب در منزل احمد آقا با سران قوا مهمان بودیم؛ امام هم در جلسه شرکت کردند و جلسه خودمانی شد و امام شوخیهای شیرینی فرمودند و شرحی از دوران تبعیدشان به ترکیه گفتند.
شنبه 8 بهمن
خدمت امام رفتم. برای خانم صبورا ردوبادی ـ مدعی داشتن پیام امام زمان برای امام وقت گرفتم، فکر نمی کردم امام وقت بدهند، بر خلاف انتظار وقت دادند.
نظر امام درباره انتخابات آینده، این است که نباید، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین (حوزه علمیه قم) و ائمه جمعه و حزب و... برای سراسر کشور، کاندیدا معین کنند. می گویند: اینگونه حرکتها، آزادی انتخابات را مخدوش می کند و انحصارطلبی روحانیت را در امری که مربوط به مردم است، می رساند. درباره حزب جمهوری اسلامی، صحبت کردم و امام صرف وجوه شرعیه را فقط، در موارد تبلیغات اسلامی مجاز فرمودند.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 412 سه شنبه 11 بهمن
با احمدآقا تلفنی صحبت کردم. گفت: امام به آقای مهدوی کنی و نامه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که خواهان اجازه دخالت درانتخابات سراسر کشور بودند، جواب رد داده اند و تقاضای ملاقات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را هم، نپذیرفته اند. معلوم است که امام تصمیم دارند، یک طرف را که دست بالا در انتخابات دارند، محدود کنند تا طرف دیگر، با امید فعال شود. جناح چپ و خط سه آن را تقویت دموکراسی می دانند و جناح مقابل آن را تضعیف دموکراسی و محدود کردن آزادیها؛ ولی در مقابل اراده امام، همه تسلیم هستند.
پنج شنبه 20 بهمن
احمد آقا آمدند؛ نامه یازده نفر از نمایندگان مجلس به امام را آوردند که در آن از امام خواسته بودند، مانند سال 41، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را برای مجلس، تحریم کنند. گفت: قبلاً هم، افرادی خدمت امام آمده و خواسته بودند که امام به شورای نگهبان چنین دستوری بدهند؛ ولی امام ایشان را منع کرده و گفته، این حرفها ضرر دارد. نامه را خدمت امام برد و برگشت. اطلاع داد که امام به من دستور داده اند که این آقایان را در مجلس بخواهم و به آنان بگویم، سلب حق رأی زنان، خلاف شرع است و در زمان شاه، کل کارهای مجلس را ما حرام می دانستیم، از جمله این را، نه این که اشکالی در انتخاب شدن و انتخاب کردن زن می دیدیم و امروز که همه امور مجلس، شرعی است، شرکت آنان هم مثل مردان، شرعی، عقلی و انسانی است.
شنبه 22 بهمن
به دفتر رئیس جمهوری رفتم. مشورت کردیم و صلاح دیدیم که من شخصاً به قرارگاه در جبهه، بروم و مشکل را رفع کنم. قبلاً من و آقای خامنه ای هر دو مایل بودیم، برویم. قرار
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 413 شد از امام بپرسیم، امام از رفتن آقای خامنه ای منع کردند. به این دلیل که ایشان از لحاظ جسمی، قدرت کمی دارند.
عصر برای خداحافظی، به خدمت امام رفتم. خیلی محبت کردند و دعای سفر در گوشم خواندند. فرصتی پیش آمد که امام را ببوسم. حکم فرماندهی عملیات را به نام من صادر کردند و احمد آقا به منزل آورد. در حکم امام ازاین به بعد، فرماندهی عملیات در جبهه به من محول شده است.
دوشنبه 1 اسفند
با تلفن، خبرسلامتی به احمد آقا داده شد؛ امام شرط کرده اند، مرتب اطلاع سلامتی را بدهم.
دوشنبه 8 اسفند
مجلس را به آقای یزدی سپردم و خدمت امام رفتم. گزارشی از وضع جنگ دادم. امام نگران بودند؛ از طرف آقای صیاد شیرازی، گزارش ناراحت کننده ای دریافت کرده بودند. با توضیحات من، تخفیفی حاصل شد. برای امام، اهداف مهم عملیات را توضیح دادم. ایشان هم نظرشان این بود که قطع جاده ـ بغداد ـ ضربه غیرقابل جبرانی به بعث عراق، وارد می کند. به ایشان گفتم: من از رهگذر این اهداف، به ختم جنگ می اندیشم. ایشان لبخندی زدند و جوابی ندادند.
چهارشنبه 17 اسفند
شب با سران قوا، مهمان احمد آقا بودیم. امام هم در جلسه شرکت کردند. بیشتر صحبتها درباره جنگ بود و امام از نامه آقای منتظری ـ که وضع جنگ را بد ترسیم کرده بودند ـ
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 414 گله داشتند. قرار شد من به ایشان تذکر دهم.
یکشنبه 28 اسفند
امام پیغام داده بودند که من با شورای نگهبان درباره سخت گیریشان در امر بودجه، مذاکره کنم. قبلاً از امام، درخواست شده بود که دخالت کنند.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 415
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 416