آزادی امام
به منظور بررسی مسائل مبارزه و تشکیلات، مرتب جلساتی در منزل اعضا تشکیل می شد. یکی از شبها که جلسه در منزل ما تشکیل شده بود، درست موقع صرف شام
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 34 تلفن زنگ زد. آقای مروارید بود و گفت: من در منزل آقای اسلامی هستم، امام آمدند قم و الان در منزل خودشان هستند!
این خبر برای ما کاملاً غیرمنتظره بود. گوینده خبر مورد اطمینان بود. منزل آقای اسلامی ـ پدر زن آقای مروارید ـ رو به روی منزل امام بود. در عین حال، برای ما باور صحت خبر سخت بود، ولی ایشان با تأکید گفتند: خودم دیدم، الان من منزل آقای اسلامی هستم. سفره همان جور ماند! ما بلند شدیم و حرکت کردیم به اطراف منزل امام. کوچه پر از جمعیت شده بود، ما به زحمت توانستیم خودمان را به منزل امام برسانیم. قبل از آزادی، در جریان آزادی امام نبودیم، اگر بنا بود کسی از این جریان مطلع شود، بدون شکّ ما بودیم. همه غافلگیر شده بودند.
آن شب تا دیر وقت منزل امام بودیم. فعالیت جدیدی شروع شد با نشاطی وصف ناپذیر برای برگزاری جشنهای آزادی امام. در آن چند روز اول، از سراسر ایران برای دیدن امام می آمدند. در قم غلغله تاریخی و شاید بی مانندی بود. حضوری با چنین گستردگی در جشن و سرور، شاید تا آن تاریخ سابقه نداشت. تلاش می شد که از این فضا به نفع مبارزه استفاده شود و جمع ما کانون اصلی هدایت این موج تازه بود.
یکی از فصلهای جالب، شیرین و پرنشاط تاریخ انقلاب همان چند ماهی است که امام پس از دستگیری مجدداً، در قم حضور پیدا کردند که تا حدودی، تلخی 15 خرداد را جبران کرد.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 35