امام در دفتر خاطرات ایام
سال 1361
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اهوازی، عبدالرزاق

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زبان اثر : فارسی

سال 1361

یکشنبه 1 فروردین 1361

‏برای زیارت امام به بیت ایشان رفتم... حسینیه پر از جمعیت بود. اول رئیس جمهور، عید‏‎ ‎‏را به امام تبریک گفتند. سپس امام صحبت کردند و در اظهاراتشان تذکر به آیت الله ‏‎ ‎‏گلپایگانی و سایر کسانی بود که انتظارهای غیرعملی از جمهوری اسلامی دارند.‏‎[1]‎

‏ ‏

سه شنبه 3 فروردین

‏عصر، احمد آقا آمد و گفت: امام از زیاد شدن مالیات در بودجه ناراضیند. آقای (حسین)‏‎ ‎‏نمازی (وزیر امور اقتصاد و دارائی)، آن را به گردن کمیسیون (برنامه و بودجه) مجلس‏‎ ‎‏انداخته است. توضیح دادم که کمیسیون برنامه و بودجه خیلی افراط کرده، ولی مجلس‏‎ ‎‏قسمت عمده آن را حذف و تعدیل کرد.‏‎[2]‎

‏ ‏

جمعه 6 فروردین

‏احمدآقا آمد و گفت: امام با ورود ما به خاک عراق موافق نیستند و تشکیل شورای انقلاب‏‎ ‎‏عراق در ایران را هم، صلاح نمی دانند.‏‎[3]‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 382

چهارشنبه 11 فروردین

‏ساعت ده، به زیارت امام رفتم. جزوه "ارشاد الجاهل " از مرحوم شیخ فضل الله نوری را‏‎ ‎‏که در آن اوضاع مشروطه را محکوم کرده، به امام دادم. درباره آینده جنگ با ایشان‏‎ ‎‏مشورت کردم. امام با ورود ما به خاک عراق مخالفند. قرار شد، کمکی مالی به شورای‏‎ ‎‏(عالی) تبلیغات (اسلامی) کنند. شورا بیست میلیون تومان مقروض است.‏‎[4]‎

‏ ‏

پنجشنبه 12 فروردین

‏بعدازظهر، جلسه شورای عالی دفاع، در دفتر امام تشکیل شد. آقایان (علی) صیاد‏‎ ‎‏شیرازی و محسن رضائی، گزارش جبهه ها و پیروزی طرح فتح المبین را دادند و خیلی از‏‎ ‎‏امدادهای غیبی و الطاف الهی گفتند. با امام ملاقات کردیم و برای طرح عملیات و ورود‏‎ ‎‏به خاک عراق، قرار شد که تا فردا، موضوع را بررسی کنند و نظرشان را بگویند.‏‎[5]‎

‏ ‏

جمعه 13 فروردین

‏بعدازظهر، در دفتر شورای عالی دفاع، جلسه شورا تشکیل شد. نیروی زمینی و سپاه‏‎ ‎‏نظرشان را درباره عملیات آینده و حدود پیشروی نیروهای ما، گفتند و مورد تصویب‏‎ ‎‏قرار گرفت. بعداً خدمت امام رسیدیم و ایشان هم تأکید کردند.‏‎[6]‎

‏ ‏

شنبه 14 فروردین

‏اعضای دفاتر حزب جمهوری اسلامی، با امام ملاقات داشتد که در  آن، شورای مرکزی‏‎ ‎‏و شاخه های دیگر هم بودند. آقای خامنه ای  از طرف حزب صحبت کردند و امام هم،‏‎ ‎‏مفصلاً سخنرانی کردند و حزب را درکنار نهادهای رسمی کشور، مورد خطاب و بحث‏‎ ‎‏قرار دادند که اثر زیادی روی موفقیت حزب دارد.‏‎[7]‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 383

جمعه 20 فروردین

‏اعلام خبر آمدن میانجی های کنفرانس اسلامی، باعث ناراحتی بعضی از رزمندگان و‏‎ ‎‏نیروهای تند، شده. مراجعات زیادی به ما می شود، با اظهار نگرانی از پذیرش آتش بس.‏‎ ‎‏پیروزیهای اخیر درجبهه، امیدها و خواسته ها را بالا برده و کسی حاضر نیست به کمتر از‏‎ ‎‏سقوط صدام و تأسیس حکومت اسلامی در عراق، اکتفا کند.‏

‏احمدآقا می گوید بیت امام هم، تحت فشار است البته خود امام هم بسیار در ادامه‏‎ ‎‏جنگ جدی هستند. فضای عمومی خیلی تند است.‏‎[8]‎

‏ ‏

یکشنبه 29 فروردین

‏ساعت دو، به دفتر آقای خامنه ای رفتم و فیلم و مصاحبه قطب زاده را با ایشان و احمدآقا‏‎ ‎‏دیدم. به توطئه قتل امام و مسئولان، براندازی حکومت و ارتباط با آقای شریعتمداری به‏‎ ‎‏وسیله (عبدالرضا) حجازی و (سید مهدی) مهدوی و نیز درخواست اسلحه از فردی از‏‎ ‎‏حزب سوسیالیست فرانسه، اعتراف کرده که قرار شد، بخشی از مصاحبه پخش شود.‏‎[9]‎

‏ ‏

پنجشنبه 2 اردیبهشت

‏مصاحبه آقای (سید مهدی) مهدوی، یکی از متهمان کودتا را گذاشتند؛ اعتراف مهمی‏‎ ‎‏کرد و گفت: آقای شریعتمداری تأیید کرده است.‏‎[10]‎

‏ ‏

جمعه 3 اردیبهشت

‏عصر، احمدآقا آمد و مطالبی درباره تبلیغات رایج علیه آقای شریعتمداری صحبت شد و‏‎ ‎‏خبر داد که امام امروز، آقای (شیخ حسن) صانعی را نزد آقای شریعتمداری فرستاده و به‏‎ ‎‏ایشان اطمینان دادند که محاکمه  نمی شوند ولی تذکر داده اند، خود شما مقصرید که از‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 384

‏اول، به تذکرات توجه نکردید و ما قبلاً گفتیم که جلوی مردم را نمی توانیم بگیریم.‏‎[11]‎

‏ ‏

شنبه 4 اردیبهشت

‏پیش ازظهر، برای زیارت امام به منزلشان رفتم. آقای خامنه ای هم آمدند و ملاقات‏‎ ‎‏طولانی شد. آقای خامنه ای درباره مراعات بیشتر انضباط در دادگاههای انقلاب، از‏‎ ‎‏ایشان کمک خواستند و امام برای تسریع درامر حذف قوانین غیراسلامی تذکر دادند.‏

‏من درباره محدود شدن سپاه پاسداران در اساسنامه جدید و نارضایتی سپاه،‏‎ ‎‏صحبت کردم. امام فرمودند که تضعیف نشوند و تحت ضابطه هم قرار گیرند.‏‎[12]‎

‏ ‏

چهارشنبه 22 اردیبهشت

‏ساعت نه با آقایان خامنه ای و ناطق نوری، خدمت امام رفتیم و راجع به انتخابات‏‎ ‎‏(مجلس) خبرگان بحث کردیم. امام موافقت کردند.‏

‏راجع به فتوای ایشان، درباره اینکه استفاده از انفال در زمان غیبت، برای عموم آزاد‏‎ ‎‏است، بحث و سوال شد که آیا این فتوا، زمان حکومت حقی، مثل حکومت کنونی ایران‏‎ ‎‏را در بر می گیرد. امام جواب روشنی ندادند و خائفند که اگر صریحاً بگویند، دولت‏‎ ‎‏می تواند جلوی استفاده از اموال را بگیرد، حقوق بخش خصوصی پایمال شود؛ ظاهراً‏‎ ‎‏مصلحت نمی دانند.‏‎[13]‎

‏ ‏

چهارشنبه 29 اردیبهشت

‏امام با خانواده های شهدا ملاقات داشتند و از صبح تاظهر، در کوچه های مجاور صدای‏‎ ‎‏شعار و تکبیر بلند بود؛ مطابق معمول روزهای ملاقات امام.‏‎[14]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 385

دوشنبه 3 خرداد

‏خرمشهر به طورکامل تسخیر و دشمن تسلیم شد...‏

‏اول شب، خدمت امام رفتیم و راجع به آینده جنگ مشورت کردیم. ایشان خیلی‏‎ ‎‏خوشحالند.‏‎[15]‎

‏ ‏

سه شنبه 11 خرداد

‏امروز برای تمام نمایندگان و کارکنان مجلس، قرار ملاقات با امام داشتیم. لذا جلسه علنی‏‎ ‎‏را دیروز برگزار کردیم. به قضات و دادستانهای دادگاههای انقلاب هم، ملاقات داده‏‎ ‎‏بودند. جمعیت بیش از ظرفیت حسینیه جماران بود و به ناچار جمعی از پاسداران در‏‎ ‎‏نوبت دوم امام را زیارت کردند. خانواده های آنها هم بودند. آقای موسوی اردبیلی و من،‏‎ ‎‏قبل از امام صحبت مختصری داشتیم.‏‎[16]‎

‏ ‏

پنجشنبه 20 خرداد

‏امام در مورد جنگ قاطعند و اجازه نمی دهند حتی، به گونه ای بحث شود که کوچکترین‏‎ ‎‏تردید در جامعه و نیروها بروز کند و اهداف جنگ را به گونه ای اعلام می کنند که همگی‏‎ ‎‏خودشان را برای مدت طولانی آماده کنند. و ضمناً توافقی برای ورود به خاک عراق هم،‏‎ ‎‏نداشتند.‏

‏در جلسه عصر هم، خدمت امام بودیم. فرماندهان نظامی با حضور ما، با امام بحث‏‎ ‎‏کردند و کارشناسانه ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاک عراق، سازگار‏‎ ‎‏نیست. دشمن در جاهای زیادی در خاک ما است و اگر مطمئن بشود که نظام ما به خاک‏‎ ‎‏او، وارد نمی شود یا ورود جزئی خواهد داشت، نه امتیازی خواهد داد و نه از نقاط‏‎ ‎‏حساس بیرون خواهد رفت و هر وقت آمادگی پیدا کرد، در خاک ما پیشروی می کند و با‏‎ ‎‏این استدلال امام را قانع کردند که با ورود به خاک عراق در جاهایی که مردم نیستند یا‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 386

‏کمند و آسیب نمی بینند، موافقت کنند.‏‎[17]‎

‏ ‏

سه شنبه 25 خرداد

‏ملاقاتی با هیئت لیبی به ریاست سرگرد جلّود داشتم و راجع به قراردادها بحث کردیم.‏‎ ‎‏وی اصرار دارد که پیمان وسیع کلی همبستگی دفاع از دو انقلاب، ببندیم. ما می گوییم که‏‎ ‎‏مورد به مورد، باید قرارداد بسته شود. اصرار کرد که با امام بتواند ملاقات کند ولی امام‏‎ ‎‏موافق نیستند.‏‎[18]‎

‏ ‏

جمعه 28 خرداد

‏عصر، احمدآقا آمد و نظر امام را درباره چند موضوع مورد بحث گفت. امام مایلند که غیر از‏‎ ‎‏این افراد موجود در ستاد انقلاب فرهنگی، نماینده ای درشورای عالی داشته باشند و اینها‏‎ ‎‏دیگر به عنوان نماینده امام نباشند. همچنین می خواهند نماینده ای در شورای (عالی)‏‎ ‎‏اقتصاد داشته باشند، به خاطر شکایتهایی که می شنوند، مبنی براین که خط چپ گرایی‏‎ ‎‏اقتصادی، در شورا وجود دارد.‏‎[19]‎‏ نماینده امام می تواند باعث اطمینان خاطر ایشان باشد.‏‎ ‎‏درباره  انجمن حجتیه، نظر امام این است که افراد موثر،آنها در پستهای حساس و کلیدی‏‎ ‎‏نباشند. اگر خودشان می خواهند، انجمن منحل شود و گرنه، نظارتی بر کار آنها بشود.‏‎[20]‎

‏ ‏

شنبه 29 خرداد

‏احمدآقا آمد و گفت: امام مایلند، من در مجلس یا جای دیگر، بر مسأله اولویت جنگ با‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 387

‏عراق، تأکید کنم.‏‎[21]‎

‏ ‏

جمعه 4 تیر

‏عصر با احمد آقا تلفنی صحبت کردم. درباره وضع لبنان که اسرائیل، در حال پیروزی‏‎ ‎‏کامل است و جبهه نجات ملی جا می افتد و فلسطینیها رفته رفته شکست می خورند و‏‎ ‎‏کمکهای ما خیلی موثر واقع نمی شود. قرار شد که با امام صحبت کند. او سپس به منزل‏‎ ‎‏آمد و گفت که: امام مخالف اعزام نیرو به لبنان هستند.‏

‏با آقای خامنه ای تلفنی صحبت کردم. قرار شد که با امام ملاقات کنیم و موضع‏‎ ‎‏روشنی اتخاذ شود.‏‎[22]‎

‏ ‏

شنبه 5 تیر

‏رئیس جمهوری به منزل ما آمدند و با هم به زیارت امام رفتیم. راجع به کمک به سوریه‏‎ ‎‏در مقابل اسرائیل، مذاکره کردیم. امام با حضور ما در آن جبهه، با شرایط موجود‏‎ ‎‏مخالفت دارند و معتقدند که عربها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشتر ما باعث‏‎ ‎‏می شود که در جبهه جنگ با عراق، دچار وقفه شویم و در آنجا هم به جایی نرسیم.‏‎ ‎‏بالاخره قرار شد، اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد، شرکت کنیم.‏‎[23]‎

‏ ‏

شنبه 12 تیر

‏... احمدآقا هم آمد و راجع به دلیل نیامدنش به حزب، مذاکره کردیم. امام گفته اند که او‏‎ ‎‏به حزب نرود و به طور کلی، امام ایشان را از پذیرش هر نوع مسئولیت رسمی در نهادها‏‎ ‎‏و ارگانها منع می کنند و تا کنون علت آن را هم، بیان نکرده اند. البته اداره دفتر امام، کار‏‎ ‎‏بزرگی است و لازم است که همه انرژی ایشان صرف اداره دفتر بشود.‏‎[24]‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 388

دوشنبه 14 تیر

‏عصر احمد آقا آمد و راجع به نوشتن تاریخ نهضت امام، از روی پرونده ای که ساواک‏‎ ‎‏برای امام درست کرده، مشورت کرد. پرونده امام، شصت جلد است که تقریباً، بهترین‏‎ ‎‏مدارک و اسناد تاریخ نهضت اسلامی را دارد. چون ساواک همه حرکتها را به نحوی به‏‎ ‎‏امام مربوط کرده و در پرونده ایشان قرار داده است. در این پرونده افشاگریها و کشف‏‎ ‎‏حقایقی خواهد بود.‏‎[25]‎

‏ ‏

چهارشنبه 16 تیر

‏آقای خامنه ای آمدند  و با هم به زیارت امام رفتیم. راجع به حزب جمهوری اسلامی و‏‎ ‎‏ضرورت تحزب با ایشان صحبت کردیم. محدودیتهایی که اخیراً ایشان، برای حزب در‏‎ ‎‏رابطه با ارگانها و مخصوصاً بسیج به وجود آورده اند، باعث تضعیف حزب شده است.‏‎ ‎‏مقداری با ایشان صحبت کردیم تا حدی موثر شد، قرار شد به نحوی ترمیم شود.‏‎[26]‎

‏ ‏

چهارشنبه 6 مرداد

‏ساعت ده به زیارت امام رفتم. حالشان خیلی خوب بود. راجع به مسافرت هندوستان‏‎ ‎‏مشورت کردم؛ فرمودند که اگر امنیت را حفظ کنند، خوب است. درباره  (سید حسین‏‎ ‎‏موسوی تبریزی) دادستان کل انقلاب، امام اجازه نمی دهند که شورای قضایی، ایشان را‏‎ ‎‏محدود کند.‏

‏برای ناهار، امام را به منزل خودمان دعوت کردم که نپذیرفتند و فرمودند: اگر بپذیرم‏‎ ‎‏باید به خانه فرزندانم هم بروم و باعث اتلاف وقت است.‏‎[27]‎

‏ ‏

دوشنبه 11 مرداد

‏صبح زود، خانواده شهید (حسین) علم الهدی برای زیارت امام به منزل ما آمدند. وقت‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 389

‏گرفتم و به زیارت امام رفتند. امروز خانواده های شهدا به زیارت امام می روند. معمولاً‏‎ ‎‏درهر هفته گروهی از خانواده های شهدا، به زیارت امام می آیند.‏‎[28]‎

‏ ‏

دوشنبه 18 مرداد

‏آقای (محمدی) ری شهری، درباره شروع محاکمه آقای (صادق) قطب زاده مشورت‏‎ ‎‏کرد. امام گفته اند که زودتر تعیین تکلیف شود.‏‎[29]‎

‏ ‏

چهارشنبه 27 مرداد

‏به خاطر دیدار با امام، به مجلس نرفتم. جلسه را آقای (محمد) یزدی اداره کردند. با‏‎ ‎‏عده ای از اعضای هیئت سفر هند، به زیارت امام رفتیم و گزارش خدمتشان دادیم. امام از‏‎ ‎‏برخورد تند نمایندگان مجلس با وزرا ناراضی بودند و دستور دادند که وحدت را حفظ‏‎ ‎‏کنند و بعضی انتقادها را خصوصی مطرح کنند و درباره استیضاح وزیر مسکن هم‏‎ ‎‏فرمودند، ترجیح دارد که پس بگیرند.‏‎[30]‎

‏ ‏

جمعه 5 شهریور

‏درحین خواندن خطبه های جمعه، صدای انفجار مهیبی بلند شد و توپهای ضد هوایی‏‎ ‎‏تهران، مشغول غرش و شلیک شدند. خطبه را ادامه دادم و مردم خم به ابرو نیاوردند. از‏‎ ‎‏بیت امام و دفتر رئیس جمهور اطلاع دادند که زودتر نماز را تمام کنم، ولی تقریباً به طور‏‎ ‎‏عادی، تمام کردیم. بعد گفتند هواپیمای میگ 25 عراق، در ارتفاعات بالا دیده شده و‏‎ ‎‏تحت تعقیب قرار گرفته، درحین فرار، دیوار صوتی را شکسته که به صورت انفجار‏‎ ‎‏شنیده شده است.‏‎[31]‎

‏ ‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 390

یکشنبه 7 شهریور

‏احمد آقا پیشنهاد داشت که پولهای مصادره شده آقای (سید کاظم) شریعتمداری، به‏‎ ‎‏حزب داده شود. گفت: با امام صحبت کرده، ایشان مخالفت نکرده اند.‏‎[32]‎

‏ ‏

سه شنبه 9 شهریور

‏نمایندگان مجلس، فرماندهان سپاه، سفرا و کارداران و ائمه جمعه پاوه، با امام ملاقات‏‎ ‎‏داشتند. من مقداری صحبت کردم و سپس، امام صحبت کردند و ازتصمیم جمع زیادی‏‎ ‎‏از نمایندگان و مسئولان، در خصوص مسافرت به مکه انتقاد کردند.‏‎[33]‎

‏ ‏

جمعه 19 شهریور

‏احمد آقا آمد و  راجع به مسائل کشور، جنگ و... صحبت کردیم. گفت که: امام به خاطر‏‎ ‎‏قساوت ضد انقلاب، ناراحتند.‏‎[34]‎

‏ ‏

شنبه 10 مهر

‏ظهر با آقای رئیس جمهور، مهمان احمد آقا بودیم. امام هم، تشریف آوردند و با ایشان‏‎ ‎‏نماز خواندیم و ناهار خوردیم. امام به خاطر ممنوعیت نمک و قند، غذای مخصوص‏‎ ‎‏داشتند. جلسه خیلی باصفا بود. قبل از غذا و ضمن غذا، درباره مسائل متعددی با امام‏‎ ‎‏صحبت کردیم.‏‎[35]‎

‏ ‏

چهارشنبه 14 مهر

‏نزدیک ظهر، به زیارت امام رفتم. یاسر و مهدی و صادق هم بودند. با امام عکس‏‎ ‎‏یادگاری گرفتیم. امام یک تسبیح شاه مقصود، به من عیدی دادند...‏


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 391

‏عصر، احمدآقا آمد و اطلاع داد که امام یک میلیون تومان برای دانشگاه آزاد‏‎ ‎‏داده اند.‏‎[36]‎

‏ ‏

شنبه 24 مهر

‏ساعت هشت صبح با اعضای خانواده و بستگان، برای عقد ازدواج محسن با اعظم‏‎ ‎‏هاشمی، خدمت امام رفتیم. من به وکالت از طرف محسن وامام به وکالت از طرف‏‎ ‎‏عروس، صیغه عقد را خواندیم و فاطی با ضبط صوت ضبط کرد. قرآن جزء مهر را امام،‏‎ ‎‏امضا کردند و قدری نصیحت کردند.‏‎[37]‎

‏ ‏

شنبه 1 آبان

‏احمدآقا آمد و موافقت امام را با ملاقات نمایندگان گروههای اسلامی لبنان، خبر داد و‏‎ ‎‏راجع به شرایط صلح با عراق، مذاکره کردیم. امام گفته اند که با صدام صلح نمی کنیم ولی‏‎ ‎‏با شرایطی آتش بس و متارکه جنگ را می پذیریم.‏‎[38]‎

‏ ‏

سه شنبه 4 آبان

‏شب در دفتر امام با فرماندهان سپاه جلسه داشتیم. امام فرموده اند که سپاه سازمان و نظم‏‎ ‎‏نظامی بگیرد و انضباط آهنین برقرار شود و سلسله مراتب به وجود آید.‏‎[39]‎

‏ ‏

یکشنبه 9 آبان

‏احمدآقا اطلاع داد که امام وصیت نامه ای در پاکت در بسته برای من فرستاده اند، پشت‏‎ ‎‏پاکت نوشته اند: بعد از مرگ معظم له باز شود. هم، خیلی متأثر شدم و هم از اعتماد امام‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 392

‏ممنون. آقای خامنه ای هم، گفتند که برای ایشان هم چنین پاکتی داده اند.‏‎[40]‎

‏ ‏

چهارشنبه 12 آبان

‏به زیارت امام رفتم. مدرسین قم و روحانیت مبارز تهران، احضار شده بودند. امام نگران‏‎ ‎‏پایین آمدن سطح مجلس خبرگان بودند و توصیه کردند که افراد عالم عنوان دار را هم‏‎ ‎‏کاندیدا کنیم.‏‎[41]‎

‏ ‏

جمعه 14 آبان

‏از بیت امام با نگرانی خبر دادند که فشار خون امام بالا رفته، با ناراحتی به آنجا رفتم. دکتر‏‎ ‎‏(حسن) عارفی حاضر بود و گفت که: امام به حال  عادی برگشته اند و نگرانی رفع شده‏‎ ‎‏است. امام خوابیده بودند و گفتند که در سینه ام احساس گرفتگی و فشار کردم و نشستم.‏‎[42]‎

‏ ‏

شنبه 15 آبان

‏بعد از نماز و کمی مطالعه، به زیارت امام رفتم. از محتوای وصیتی که نزد من گذاشته اند،‏‎ ‎‏پرسیدم که فرمودند، کارهای شخصی ایشان است و خبر دادند که وصیت سیاسیشان را‏‎ ‎‏در نزدیک به سی صفحه، تهیه کرده اند که هنوز امضا نشده. راجع به پذیرش دانشجویان‏‎ ‎‏گروههای چپی در دانشگاه، مذاکره کردیم که قرار شد، افراد غیر خطرناک را با تعهد و‏‎ ‎‏به طور مشروط، بپذیریم. راجع به مالیات نظرشان را خواستم. فرمودند که دولت درحد‏‎ ‎‏نیاز و با مراعات عدالت می تواند مالیات وضع کند.‏‎[43]‎

‏ ‏

سه شنبه 25 آبان

‏آقای مجید انصاری آمد و اظهارات امام دربارۀ مسافرت هیئتی از طرف رئیس جمهوری‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 393

‏به شوروی را برای تشییع جنازه برژنف، گفت که مورد اعتراض عده ای از نمایندگان و‏‎ ‎‏مردم قرار گرفته است. امام فرمودند که اشکالی نداشته و قبل از اعزام با امام مشورت‏‎ ‎‏شده بود.‏‎[44]‎

‏ ‏

شنبه 6 آذر

‏آقای محمدی گیلانی تلفن کرد و راجع به کیفر محاربانی که توبه کرده، مصاحبه کرده اند‏‎ ‎‏و در زندان خدمت می کنند و قبلاً دادستانی را از اجرای حکم منع کرده ایم، پرسید. قرار‏‎ ‎‏شد که از امام بپرسیم. تلفنی از احمدآقا خواستم که نظر امام را بپرسد. او هم پرسید و‏‎ ‎‏امام گفته بودند که تابع نظر مسئولان درجه یک باشند.‏‎[45]‎

‏ ‏

یکشنبه 7 آذر

‏قبل از ساعت هشت، مسئولان جهاد آمدند که از پیشرفت کار اساسنامه ناراحتند... امام‏‎ ‎‏هم فرمودند که جهادیها را ناراحت نکنند.‏‎[46]‎

‏ ‏

جمعه 19 آذر

‏برای رأی دادن به (انتخابات مجلس) خبرگان و میان دوره ای مجلس، به حسینیه جماران‏‎ ‎‏ـ که صندوق مخصوصی آورده بودند ـ رفتم و رأی دادم. امام هم قبل از من رأی داده‏‎ ‎‏بودند.‏‎[47]‎

‏ ‏

شنبه 20 آذر

‏به زیارت امام رفتم. امام از کیفیت برگزاری انتخابات و اوضاع مملکت راضی بودند و‏‎ ‎‏فرمودند: انقلاب تثبیت شده و می توانم راحت بمیرم و از آینده مطمئن باشم. گفتم ایران‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 394

‏و انقلاب خیلی مدیون و محتاج شماست و امیدواریم که سالهای سال، سایه شما بر سر‏‎ ‎‏ما باقی باشد.‏‎[48]‎

‏ ‏

چهارشنبه 24 آذر

‏ساعت دوازده اخبار را گرفتم. پیام مهمی از امام صادر شده که از افراط کاریها و ایذاء‏‎ ‎‏مردم و تجسس و شنود و تصفیه های بیجا، منع کرده اند. خیلی پیام موثری است.‏‎[49]‎

‏ ‏

شنبه 27 آذر

‏چهل نفر از نمایندگان، نامه ای به امام نوشته اند و از تصویب طرح اصلاحات ارضی‏‎ ‎‏شکایت کرده اند و در امام موثر واقع شده و به فکر چاره افتاده اند.‏‎[50]‎

‏ ‏

جمعه 10 دی

‏احمدآقا آمد و راجع به ترمیم شورای عالی قضائی و آمدن آقایان مهدوی کنی و افراد‏‎ ‎‏دیگری از شورای نگهبان  به جای آقایان ربانی، مومن و جوادی آملی بحث شد. امام‏‎ ‎‏اصرار به ترمیم دارند. تصفیه دادستانها توسط ستاد پیگیری، نشان از اشکال در آن‏‎ ‎‏سازمان است که ادعای شورای عالی قضائی بود. توسط ایشان پیغام دادم که عجله‏‎ ‎‏نکنند، تا اطراف قضیه خوب رسیدگی شود.‏‎[51]‎

‏ ‏

شنبه 18 دی

‏صبح به زیارت امام رفتم. از آقای ربانی املشی دفاع کردم و گفتم مظلوم واقع شده،‏‎ ‎‏پیشنهاد تقویت ایشان را در ملاقات کردم...‏

‏ایشان راجع به طرح واگذاری اراضی مزروعی، معترض بودند و فرمودند: ضرورتی‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 395

‏در گرفتن اراضی دایر، نمی بینند و اگر شورای نگهبان هم رد نکنند، خودشان رد می کنند.‏‎ ‎‏و اصرار داشتند که موارد تشخیص ضرورت در مجلس، به آراء بیشتری نیاز دارد. دو‏‎ ‎‏سوم آراء حضار و به اضافه نظر کارشناسان لازم است. درباره جنگ و چیزهای دیگر‏‎ ‎‏صحبت کردیم. حالشان خوب است و با نشاط.‏‎[52]‎

‏ ‏

پنج شنبه 30 دی

‏آقای علی اکبر ناطق نوری که خدمت امام رسیده بود، تلفنی گفت که از امام خواسته که به‏‎ ‎‏آقای جلال الدین طاهری در اصفهان، پیغام بدهند که با استاندار مخالفت نکند. احمد آقا‏‎ ‎‏گفت: امام توسط ایشان چنین پیغامی داده اند.‏‎[53]‎

‏ ‏

جمعه 1 بهمن

‏آخر شب هم، احمد آقا تلفن کرد و گفت: امام خطبه های نماز جمعه را گوش می فرمایند‏‎ ‎‏و گفتند: تأکید کنم که بر روی تقوا بیشتر باید تکیه شود. این تذکر را امام مکرراً داده اند و‏‎ ‎‏حتی در سخنان علنی با مردم هم، مطرح کرده اند.‏‎[54]‎

‏ ‏

دوشنبه 4 بهمن

‏امروز به خاطر ملاقات با امام، جلسه علنی نداشتیم. فقط نمایندگان مجلس در حسینیه‏‎ ‎‏جماران حضور داشتند. برف هم بشدت می بارید. قبل از صحبت امام، من کمی درباره‏‎ ‎‏وضع مجلس و تجلیل از نمایندگان صحبت کردم. امام در مقدمه صحبت حرفهای من را‏‎ ‎‏تأیید کردند، ولی در نصیحت، مطالبی گفتند که باعث کدورت اکثریت نمایندگان شد.‏‎ ‎‏امام درباره اسلامی بودن قوانین، طوری صحبت کردند که آراء نمایندگان مجلس را‏‎ ‎‏تحت الشعاع نظریات شورای نگهبان قرار دادند، تقویت شورای نگهبان بود و تضعیف‏‎ ‎‏مجلس. البته اقلیت نمایندگان که از تند روی مجلس ناراضیند، خوشحال شدند. به دولت‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 396

‏هم، به خاطر نرسیدن به نیازهای جبهه، تاختند. امام از تندروی و چپ روی بعضی از‏‎ ‎‏نمایندگان و مسئولان، نگران شده اند و گویا درصدد مهار آن هستند.‏

‏بعداً با احمد آقا صحبت کردم و با اجازه امام، حمله به دولت و یک جمله از‏‎ ‎‏اظهاراتشان راجع به نمایندگان، حذف شد. من خواستار نقل به معنای سخنان امام شدم‏‎ ‎‏که امام نپذیرفتند. معتقدند چیز بدی نگفته اند.‏‎[55]‎

‏ ‏

شنبه 16 بهمن

‏آقای (محمد) خاتمی آمد و گفت: امام ایشان را خواسته اند و گفته اند که: بعضی از‏‎ ‎‏مدرسین (حوزه علمیه) قم می گویند، کتابی از آقای مطهری دراقتصاد، می خواهند چاپ‏‎ ‎‏کنند که نظر قطعی ایشان نیست. من گفتم بنا شده من هم، کتاب را بخوانم و نظر بدهم.‏‎[56]‎

‏ ‏

چهارشنبه 27 بهمن

‏احمد آقا آمد و اطلاع داد که امام پریشب، صبح ساعت چهار و نیم، بعد از نماز شب،‏‎ ‎‏دچار ناراحتی شده اند و پس از یک ساعت مقاومت دیگران را خبر کرده اند. دکترها‏‎ ‎‏آمدند و قلب را زیر کنترل گرفتند؛ به همین دلیل ملاقات هیئت دولت دیروز لغو شد. امام‏‎ ‎‏آنها را احضار کرده بودند که درباره اختلافاتشان، نصیحتشان کنند. از فردا برای پانزده‏‎ ‎‏روز، ملاقاتهای امام را لغو اعلام کرده اند. ولی حالشان بد نیست.‏‎[57]‎

‏ ‏

چهارشنبه 4 اسفند

‏آقای رئیس جمهور و احمد آقا آمدند، راجع به کسالت امام، بحث شد. وضع جسمی‏‎ ‎‏امام با توجه به سکته قلبی ایشان، سخت ما را نگران کرده است. دکتر (حسن) عارفی و‏‎ ‎‏دکتر رنجبر هم آمدند و توضیح دادند. خیلی مهم نمی بینند. ولی در هفته گذشته امام‏‎ ‎‏چند بار، احساس درد در قفسه سینه کرده اند که احتمالاً معلول تنگی یکی از عروق قلب‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 397

‏است. قرار شد ظهر امروز با اطباء دیگر مشورت کنند و اگر لازم دانستند، از خارج،‏‎ ‎‏متخصص قلب بخواهیم. ناهار را هم مهمان من بودند.‏

‏آقای خامنه ای ساعت پنج بعد از ظهر، رفتند. متن نطقی را که می خواهند در کنفرانس‏‎ ‎‏غیر متعهدها در دهلی نو بخوانند، برای مشورت به من دادند. امروز خواندم؛ جامع و‏‎ ‎‏متین تهیه شده؛ فقط چند اصلاح مختصر و تذکر به نظرم رسید و به خواست خودشان به‏‎ ‎‏خدمت امام فرستادم که ایشان هم، بخوانند و نظر بدهند.‏‎[58]‎

‏ ‏

شنبه 7 اسفند

‏با آقای خامنه ای به زیارت امام رفتم. امام چند روز است که کمی کسالت دارند و مراقبت‏‎ ‎‏بیشتری از ایشان می شود و استراحت دارند. حالشان بد نبود. درباره نطق آقای خامنه ای‏‎ ‎‏در کنفرانس غیرمتعهدها و کتاب اقتصاد آقای مطهری و چیزهای دیگر، صحبت کردیم.‏‎ ‎‏قرصی برای ایشان از خارج خواسته اند؛ خبر آمد که رسیده.‏‎[59]‎

‏ ‏

شنبه 14 اسفند

‏ملاقاتهای امام بعداز دوهفته، شروع شده و حالشان خوب است. از ایشان خواستم که‏‎ ‎‏حکم نصب آقای (محمد مهدی) ربانی (املشی) در شورای نگهبان را به این شورا، ابلاغ‏‎ ‎‏کنند و گفتم به امام اطلاع بدهند که برای هفته آینده، آقای محمد رضا مهدوی کنی را‏‎ ‎‏برای نماز جمعه انتخاب کرده ام. قبلاً احمدآقا از طرف امام، پیام آورده بود که هر کس را‏‎ ‎‏به جای خودم انتخاب می کنم، قبلاً  به امام اطلاع دهم.‏

‏از دفتر امام اطلاع دادند که آقای خامنه ای برای ملاقات امام آمده اند. من هم رفتم.‏‎ ‎‏امام را زیارت کردیم. نگران امنیت سفر آقای خامنه ای به هند بودند. توضیحاتی داده‏‎ ‎‏شد. البته باز هم خاطر جمع نبودند، بالاجبار راضی شدند. از ایشان تقاضا کردیم، کمک‏‎ ‎‏مالی به حزب (جمهوری اسلامی) کنند. موافقت کردند که ده میلیون تومان بدهند.‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 398

‏ازاین همه خرج حزب، تعجب داشتند.‏‎[60]‎

‏ ‏

یکشنبه 15 اسفند

‏آقای خامنه ای تلفن کردند. اطلاع دادند: پیرو مشورت با امام از سفر هند، منصرف‏‎ ‎‏شده اند.‏‎[61]‎

‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 399

  • . همان؛ ص 33.
  • . همان؛ ص 38.
  • . همان؛ ص 40.
  • . همان؛ ص 47.
  • . همان؛ ص 48.
  • . همان؛ ص 48.
  • . همان؛ ص 50.
  • . همان؛ ص 57.
  • . همان؛ ص 67.
  • . همان؛ ص 76.
  • . همان؛ ص 77.
  • . همان؛ ص 77.
  • . همان؛ ص 102.
  • . همان؛ ص 107.
  • . همان؛ ص 117.
  • . همان؛ ص 125.
  • . همان؛ ص 137.
  • . همان؛ ص 142.
  • . منظور از چپ گرایی در اقتصاد، گرایش غالب اعضای دولت وقت، به دولتی کردن اقتصاد یا سوسیالیزه نمودن آن است. با وجود اینکه عدم کارایی چنین نظامهای اقتصادی در دنیا به اثبات رسیده بود، اما باز بودند کسانی که به جای اقتصاد باز، به اقتصاد بسته دولتی گرایش داشتند. سیستم عرضه کالای کوپنی و انحصارات شدید دولتی در همه کالاها از جمله اقدامات این افراد بود و در این سالها لطمات جبران ناپذیری بر اقتصاد کشور وارد آمد.
  • . عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1361؛ ص 144 ـ 146.
  • . همان؛ ص 147.
  • . همان؛ ص 159.
  • . همان؛ ص 159.
  • . همان؛ ص 169.
  • . همان؛ ص 172.
  • . همان؛ ص 174.
  • . همان؛ ص 196.
  • . همان؛ ص 199.
  • . همان؛ ص 206.
  • . همان؛ ص 221.
  • . همان؛ ص 232.
  • . همان؛ ص 235.
  • . همان؛ ص 236.
  • . همان؛ ص 244.
  • . همان؛ ص 267.
  • . همان؛ ص 270.
  • . همان؛ ص 277 ـ 278.
  • . همان؛ ص 289.
  • . همان؛ ص 292.
  • . همان؛ ص 294 ـ 295.
  • . همان؛ ص 298.
  • . همان؛ ص 301.
  • . همان؛ ص 301 ـ 302.
  • . همان؛ ص 309 ـ 310.
  • . همان؛ ص 321.
  • . همان؛ ص 321.
  • . همان؛ ص 330.
  • . همان؛ ص 330 ـ 332.
  • . همان؛ ص 335.
  • . همان؛ ص 338.
  • . همان؛ ص 351.
  • . همان؛ ص 356.
  • . همان؛ ص 363.
  • . همان؛ ص 367.
  • . همان؛ ص 369 ـ 370.
  • . همان؛ ص 381 ـ 382.
  • . همان؛ ص 392.
  • . همان؛ ص 402.
  • . همان؛ ص 404.
  • . همان؛ ص 411.
  • . همان؛ ص 412.