امام و تحول فکری در حوزه
درسهای طلاب
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اهوازی، عبدالرزاق

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زبان اثر : فارسی

درسهای طلاب

درسهای طلاب

‏حوزه علمیه قم با داشتن دریایی از نیروهای صالح، و تشنه و هوشیار، زمینه آماده ای بود‏‎ ‎‏که در اختیار حضرت امام قرار گرفت. بهترین طلاب درسخوان و جوان قم که‏‎ ‎‏می خواستند درس بخوانند و وابسته به جناح خاصی نباشد، در محضر ایشان حاضر‏‎ ‎‏می شدند. قبل از آنکه ما شاگرد امام شویم، حوزه فشرده بود و آنانی که در حوزه مانده‏‎ ‎‏بودند، مخلص و از نوادر بودند. طبعاً شاگردان آن دوره امام هم، مخلص تر بودند. به دلیل‏‎ ‎‏فشار زیادی که به شاگردان امام وارد می آمد، فضلا و علما آنان را زبرالحدید می نامیدند.‏‎ ‎‏در زمان ما حوزه مشکل چندانی نداشت و در حوزه بودن، ملازم با تحمل این مشکلات‏‎ ‎‏نبود. به همین دلیل، طلابی که واقعاً می خواستند درس بخوانند و غیر از درس چیزی‏‎ ‎‏نمی خواستند، اطراف امام جمع شدند. در آن دوران، هر انسان وارسته و غیر آلوده ای که‏‎ ‎‏به امام نزدیک می شد، مانند آهن ربا جذب او می شد و آن شخص نمی توانست مرید‏‎ ‎‏نباشد، در آن دوران، امام یاران خوبی جذب کردند و بعد وارد مبارزه شدند. ‏

‏ایشان در درس، بسیار جدی و منظم بودند. وقتی بعضی از برادران دیر می رسیدند،‏‎ ‎‏ایشان گله می کردند و می گفتند: «طلبه باید آن جور باشد که اگر مثلاً سر ساعت پنج‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 302

‏درس شروع می شود، یکدفعه اینجا سبز شود. نباید این طور باشد که ما درس را شروع‏‎ ‎‏کنیم، بعد خرده خرده، بعضیها برسند.»‏

‏توصیه ایشان دربارۀ درس این بود که: «شما خارج از درس فکر کنید. همه مطالعه این‏‎ ‎‏نیست که شما کتاب بخوانید. شب که می شود، چراغ را خاموش کنید و کتابها راببندید و‏‎ ‎‏مقداری راجع به آنچه استاد گفته، فکر کنید که خودتان مطلب را بفهمید».‏

‏ایشان تأکید می کردند که مطالعه طلبه منحصر به کتاب نیست؛ بلکه فکری و مغزی‏‎ ‎‏است. همچنین نقل می کردند که: یکی از اساتید بزرگ، شب به مدرسه می رود و می بیند‏‎ ‎‏که چراغهای اتاقها همه روشن است. روز بعد به شاگردان اعتراض می کند و می گوید:‏‎ ‎‏شما مطالعه نمی کنید. می گویند: چرا، دیشب تا ساعت فلان مطالعه می کردیم. او‏‎ ‎‏می گوید: من آمدم و دیدم چراغها همه روشن است. این جور که مطالعه نمی کنند، بلکه‏‎ ‎‏باید نشست و فکر کرد.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 303

  • . پا به پای آفتاب؛ ج 6، صص 132ـ133.