حزب جمهوری خلق مسلمان
با برگزاری موفقیت آمیز رفراندوم قانون اساسی، راه استقرار یک نظام انقلابی بر مبنای قوانین مصوب، بیش از پیش هموار شد. در چنین شرایطی، تجربه ماههای پیش از این به ما نشان داده بود که بدخواهان به دنبال توطئه ای تازه خواهند رفت. این بار توطئه در قم روی داد و جنجال آن، دامن تبریز را گرفت. حادثه اینگونه بود که در واقعه ای مشکوک یکی از پاسداران منزل آیت اللّه شریعتمداری (در عصر روز چهارشنبه 14 آذر 1358)، کشته می شود. امام که حساسیت مسأله را می دانستند، بلافاصله به منزل ایشان می روند و این حادثه را محکوم و دستور پیگیری موضوع را می دهند. بعد از آن، در حالی که انتظار آن بود که مسأله به صورت آرام حل و فصل شود، ناگهان گروهی از عوامل حزب خلق مسلمان، به بهانه طرفداری از آیت اللّه شریعتمداری و علی رغم مخالفت بعضی از علمای
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 114 منطقه، اعلام راهپیمایی و تظاهرات می کنند و با تحریک مردم به برخی از مراکز دولتی، از جمله رادیو و تلویزیون و فرودگاه تبریز حمله برده و آنجاها را اشغال می کنند.
پس از بالا گرفتن آشوب و بلوا، مسأله در جلسه شورای انقلاب که با حضور امام و در قم تشکیل شده بود، مطرح و قرار شد برای رفع سوءتفاهمها، ملاقاتی نیز با آیت اللّه شریعتمداری صورت گیرد.
من و جمعی از اعضای شورای انقلاب برای انجام این ملاقات (در تاریخ 15 آذر 1358)، به دیدار آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری رفتیم. در آنجا ما احساس کردیم ایشان از وضعی که در تبریز پیش آمده، بسیار ناراحتند و حتی از عواقب آن احساس خطر می کنند. قرار شد از آن به بعد، طوری عمل شود که ریشه حوادث شناخته شده و از میان برداشته شود و بهانه ای به دست بدخواهان انقلاب داده نشود. همچنین، تصمیم گرفتیم هیأتی مرکب از برخی از اعضای شورای انقلاب و نمایندگانی از طرف آیت اللّه شریعتمداری به تبریز اعزام شوند و عوامل این حادثه را در آنجا بررسی کنند و تصمیمات لازم گرفته شود. بررسی ما و اطلاعاتی که داشتیم، نشان می داد که نارضایتی آقای شریعتمداری از برخی اصول قانون اساسی از جمله اصل ولایت فقیه و شورای نگهبان، در بروز این حادثه بی تأثیر نبوده است. ضمن آنکه وی انتظار داشت که مرتباً در جریان تصمیمات مر بوط به تبریز و آذربایجان قرار گیرد و گله می کرد که چرا اینگونه نیست.
در همین ایام، امام به واسطه آقای محمدتقی فلسفی به آیت اللّه شریعتمداری، پیغام دادند که این حزب را اجانب درست کرده اند و «مصلحت این است که فوراً در جراید و در رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد، تا حیثیت شما کاملاً محفوظ باشد.» امّا این درخواست امام با مخالفت آیت اللّه شریعتمداری روبه رو و وی مدعی شد با این کار «حیثیت من در خطر است» امام ضمن اظهار تأسف بار دیگر به ایشان پیغام دادند که «حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت... جدا نشدن از این حزب، مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست. اما اگر جدا شدید، حیثیت شما کاملاً محفوظ می ماند و در قم «آقا»یی هستید.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 115 من به این وسیله با شما اتمام حجت می کنم.» و تأکید کردند که «اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد، ما شما را حفظ می کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود.» که متأسفانه این پیغامها که چندین بار
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 116 دیگر تکرار شد، راه به جایی نبرد و آقای شریعتمداری به حمایتهای خود از حزب خلق مسلمان ادامه داد. تا اینکه سرانجام با ادامه جنجالها و آشوبهای این چنینی در تبریز و قم، وی مجبور شد (در تاریخ 15 دی 1358) اطلاعیه ای منتشر کند و در آن با اشاره به اعلام مسئولان حزب جمهوری خلق مسلمان، مبنی بر «تعطیلی تمام دفاتر و فعالیتهای حزب، صریحاً تأکید کرد که چنانچه این حزب خلاف این گفتار بخواهد در آینده به حیات خود ادامه بدهد، به هیچ وجه مورد تأیید نبوده و نخواهد بود.» و با این اشاره، مؤسسان حزب نیز، انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان را اعلام کردند.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 117