تدوین ولایت فقیه در قانون اساسی
اصل ولایت فقیه و محتوای آن را، امام، سالها پیش در نجف بحث کرده بودند و تقریباً از نظر تئوری موضوع روشن بود، امّا در مورد شکل اجرایی آن، فکری نشده بود.
به همین دلیل در پیش نویس قانون اساسی ـ که جمعی از کارشناسان و حقوق دانان با دیدن قوانین اساسی دنیا، آن را تهیه کرده بودند ـ بحثی از ولایت فقیه نیامده بود. آن پیش نویس در شورای انقلاب که آمد، آنجا هم این بحث، به ذهنمان نرسید که بگنجانیم و وقتی هم این پیش نویس را پس از تصویب شورای انقلاب، خدمت امام دادیم و حضرات آیات گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی و دیگر علمایی که آن موقع بودند، آن را دیدند؛ آنها هم گنجاندن این بحث در متن قانون به ذهن شان نرسید.
البته اینکه محتوای نظام، باید اسلامی باشد، آن هم بر اساس تشیّع باشد، مورد توجه همه بود ولی روی شکل حکومت و قالب آن، نظری نبود نه اینکه راجع به محتوای آن هم نظری نداشتیم. ملت ما با همه پرسی، تثبیت کرده بود که حکومت، اسلامی است. بنابراین، میان همه ما محرز بود که باید معارف و احکام اسلامی اجرا شود؛ آن هم در همه سطوح، امّا این که در قالب سیستم ولایت فقیه باشد، یا نه، ما تا آن روز چنین تصوری نداشتیم، بلکه همین بحث «علمای طراز اول» که در زمان مشروطیت بود، همچنان مطرح بود.
امام هم وقتی که این بحث به طور جدّی مطرح و متوجه شدند این نقص در پیش نویس قانون اساسی بوده است، خیلی محکم ایستادند و از آوردن مسأله ولایت فقیه در قانون اساسی دفاع کردند. به طوری که وقتی ایشان فهمیدند آقای مهندس بازرگان در اعتراض به گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی «تصمیم گرفته اند که یا انحلال مجلس خبرگان را مطرح کنند و یا استعفای دسته جمعی بدهند» در مقابل آنها ایستادند و به آنها هشدار دادند و فرمودند که با استعفایشان موافقت خواهند کرد. این موضع گیری امام و بعد هم حمایت صریح ایشان از مجلس خبرگان و اصل ولایت فقیه به همگان نشان داد
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 113 که امام در تأیید و تثبیت این اصل در قانون اساسی، تأکید و اصرار بسیار دارند.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 114