ماجرای فرزندان آیت اللّه طالقانی
پس از مدتی که فعالیت شدید دادگاههای انقلاب، فروکش کرده بود، دوره جدید محاکمات آنها بر مبنای آئین نامه ای شروع شد؛ که به موجب آن قرار شده بود فقط، کسانی که به قتل، شکنجه و حبس مردم بی گناه، اقدام کرده بودند و در تحکیم رژیم پهلوی، نفوذ بیگانگان، غارت، حیف و مال بیت المال و موارد مشابه دیگر دست داشتند، محاکمه شوند. از آغاز مشخص بود که مهمترین متهم این محاکمه، امیر عباس هویدا، نخست وزیر سیزده ساله شاه خواهد بود. مردی که هواخواهان زیادی نیز، در میان سران کشورهای اروپایی و امریکایی داشت...
در کش و قوس بحثهایی که بین موافقان و مخالفان محاکمه و اعدام هویدا در جریان بود، اقدام خودسرانه گروهی از افراد کمیته در دستگیری فرزندان آیت اللّه طالقانی (به
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 289 نامهای ابوالحسن و مجتبی، در تاریخ 23 فروردین 1358)، به بهانه ارتباط ایشان با گروههای سیاسی چپ، موجی از نگرانی و نارضایتی را به همراه آورد. هر چند که اصل مسأله دستگیری این افراد با حضور و تلاش آقای مهدوی کنی (سرپرست کمیته های انقلاب) و آقای دکتر یزدی (معاون نخست وزیر در امور انقلاب)، در همان روز، حل و فصل شد و با آزادی آنها، کلّ قضیه فیصله یافت؛ اما خروج غیرمنتظره آیت اللّه طالقانی از تهران و اعتراض قهرگونه وی به این حادثه و رفتن به نقطه نامعلومی که به جز افراد خاص، کسی به ایشان دسترسی نداشته باشد، بهانه ای در دست گروههای سیاسی مخالف، بویژه منافقین (مجاهدین خلق) و چپ گراها داد که با برگزاری راهپیمایی و گردهماییهای متعدد، بر شدّت برخورد با نیروهای انقلابی و ایجاد تنش و التهاب در جامعه بیفزایند.
امام بلافاصله دستور بررسی مسأله را دادند و حاج احمد آقا برای دلجویی از آقای طالقانی از قم عازم تهران شد و با کشف محل انزوای آیت اللّه طالقانی، خود را به ایشان رساند. خود من به حاج احمد آقا تأکید کردم، در این روزها به صورت مرتب، در کنار آقای طالقانی باشد و ایشان را ترک نکند؛ زیرا بیم آن داشتیم که منافقین دور ایشان جمع شوند و با ایجاد مسائل تازه، هیاهو و جنجال دیگری به پا شود. طبیعی بود که موضوع در شورای انقلاب ودولت موقت هم مطرح شود و هر دو از وقوع این حادثه اظهار تأسف کرده و بر جلوگیری از تکرار آن تأکید کنند...
بازگشت آیت اللّه طالقانی و ملاقات ایشان با امام (در تاریخ 29 فروردین 1358) و سپس سخنرانی مفصل وی در مدرسه فیضیه قم، خصوصاً آن قسمت که تأکید کرد: «مخالفت با رهبری و شخص امام، مخالفت با دین اسلام است». راه سوءاستفاده بیشتر را بر منافقین و گروههای سیاسی مخالف، بست.
با سخنان امام که در آن ایشان تأکید کردند: «کسانی که آرامش جامعه را به هم می ریزند از کشورهای خارجی بخصوص امریکا دستور می گیرند، اگر دستشان برسد، سر آقای طالقانی را (هم) می برند» و همچنین با اعلامیه شورای انقلاب، که در آن با
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 290 «تجلیل از آیت اللّه طالقانی» زندانهای بی ربط، تقبیح و گروههای سیاسی فرصت طلب، محکوم شده بودند و به مردم هشدار داده شده بود که مراقب باشند آلت دست نشوند، و ما شاهد عقب نشینی گروههای سیاسی و حاکم شدن آرامش نسبی بر جامعه ملتهب آن روزها شدیم.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 291