سیره حکومتی امام
پائین آوردن فتیله حزب جمهوری اسلامی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اهوازی، عبدالرزاق

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زبان اثر : فارسی

پائین آوردن فتیله حزب جمهوری اسلامی

پائین آوردن فتیله حزب جمهوری اسلامی

‏از همان روز اول وقتی که می خواستیم حزب را تشکیل دهیم، تفکر ما این بود که حزب‏‎ ‎‏بخشی از جامعه نباشد، بلکه نمایندگان افکار عمده مسلمانهای داخل کشور در آن‏‎ ‎‏باشند. لذا چپ، راست، معتدل، روحانی، کارگر، کاسب، دانشگاهی و همه را آورده‏‎ ‎‏بودیم. ‏

‏دبیرکلّ آن هم آیت اللّه خامنه ای بودند. درمجموع اکثریت شورای مرکزی حزب در‏‎ ‎‏رأی دادنها، خواسته های جناح رادیکال را تأمین نمی کردند. در بعضی موارد نمی شد. به‏‎ ‎‏همین دلیل در داخل، حزب مشکل بود. در بیرون، مسأله بسیار مهم شد.‏

‏دوره اول انتخابات وضع خاصی داشت. به دوره دوم که رسیدیم، داوطلبها خیلی‏‎ ‎‏فراوان بودند. شاید اکثراً از همکاران حزب، از روحانیت و غیر روحانیت بودند. حزب‏‎ ‎‏هم نمی توانست از همه حمایت کند. بالاخره حزب عده ای را انتخاب کرد و قبول داشت.‏‎ ‎‏این باعث شد آنهایی که قبلاً با حزب همکاری می کردند، بیشتر از طریق روحانیت به‏‎ ‎


کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 139

‏امام شکایت کنند که حزب یک طرفه عمل می کند. ‏

‏کار به جایی رسید که امام گفتند: بسیج هم دیگر با حزب نباشد چون بسیج نظامی‏‎ ‎‏شده بود. حتی به شخصیتهای بزرگی مثل آیت اللّه واعظ طبسی که رکن حزب جمهوری‏‎ ‎‏در مشهد بودند و خودشان محور بودند گفتند: «نباید حزبی باشید».‏

‏امام یک بار به ایشان گفته بودند که شما با این موقعیت نمی توانید حزبی باشید که‏‎ ‎‏ایشان در کنگره حزب کنار آیت اللّه خامنه ای نشسته بود و به آیت اللّه خامنه ای گفته بود که‏‎ ‎‏امام چنین چیزی به من گفتند. آیت اللّه خامنه ای هم به آقای طبسی گفتند: دیگر مشروع‏‎ ‎‏نیست که در اینجا بمانید. ایشان بلند شد و رفت. کار به اینجا رسیده بود؛ از بس شکایات‏‎ ‎‏مختلف از رهگذر اختلافات، به امام می رسید.‏

‏یکی از حرفهای امام در موقع تأسیس حزب به ما این بود که شما باید در جامعه‏‎ ‎‏حالت پدری داشته باشید. شما نمی توانید بخشی از جامعه باشید. حزب بخشی از‏‎ ‎‏جامعه است. ما گفتیم که سعی می کنیم جامعیت حزب را حفظ کنیم. عملاً معلوم شد که‏‎ ‎‏نمی توانیم این کار را بکنیم. نمی خواستند به ما بگویند در حزب باشید یا نباشید؛ ولی‏‎ ‎‏صلاح نمی دیدند که ما هم در بخشی از نیروهای انقلاب محصور باشیم. البته ایشان به ما‏‎ ‎‏تکلیف نکردند که حزب را تعطیل کنیم. ما دیدیم که حزب به تدریج از خاصیت خود‏‎ ‎‏می افتد. کاری که حزب، در انتخابات می کرد و بر دولت و مجلس تأثیرگذار بود، کم شده‏‎ ‎‏است. به امام نامه نوشتیم و همین مضامین را گفتیم. خواسته های ما این بود که حزب‏‎ ‎‏فعال نباشد و بدون انحلال، فعالیتها انجام شود. تعبیری که نهایتاً با امام به توافق رسیدیم،‏‎ ‎‏این بود که فتیله حزب را پایین بکشیم. عین این تعبیر منتشر شد.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 140

  • . کیهان؛ 19 / 11 / 1382، ش 17880، ص 12.