خاستگاه امام در مبارزه
از روز اول، انگیزه امام مبارزه با شخص شاه و رژیم بود؛ هر چند که در این جهت همه با امام همسو نبودند. شخص امام چنین پیشرفت و انگیزه ای داشتند و از هر فرصتی با هوشیاری استفاده می کردند. در روزهای شروع مبارزه، جامعه آماده نبود و خیلی ها از رودررویی مستقیم با شخص شاه می ترسیدند. باید به تدریج زمینه سازی می شد و نادیده گرفتن واقعیت زمان درست نبود.
اگر در مواردی دیده می شود که امام عَلَم را مخاطب قرار می دهند و شاه را نصیحت می کنند، این هم تاکتیکی درست است، هم اتمام حجت و هم هماهنگی با جامعه ای که ایشان می بایستی عهده دار رهبری آن شوند. چیزی نگذشت که زمینه فراهم شد. اولین باری که رودررویی تا حدودی علنی شد، موضع گیری امام و سایر علما در جریان سفر شاه به قم بود. اوایل بهمن 41.
در جریان این سفر، امام با همکاری دیگران تدبیری اندیشیدند که مردم به خانه ها
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 29 بروند، مردم هم خوب تبعیت کردند. اگر با شاه مخالف نبودند، چه اشکالی داشت که مردم در مراسم آمدن شاه به قم حضور داشته باشند؟ در آن جریان، رژیم از همه اهرمها برای فشار بهره برداری کرد که شاید ملاقاتی انجام شود. امام و سایر آقایان محکم ایستادند که ملاقات نمی کنیم. ملاقات را مشروط کردند به توبۀ شاه و اصلاح و جبران خطاهای گذشته، شرطی که بی شک عملی نبود و بهانه ای بیش نبود، از قبیل اصطلاح تعلیق به محال. این موضعگیری، شاه را بشدت عصبانی کرد و با بی عقلی ـ در سخنرانی اهانت آمیزش در قم ـ تا مرز فحاشی پیش رفت، با تعبیراتی از این دست: «مغزشان تکان خورده، ارتجاع سیاه، حیوانات نجس!».
امام هم در واکنش عجله نکردند، با متانت در انتظار فرصت ماندند و در اولین فرصت مناسب، شاه را حسابی هتک کردند و ابهت او را شکستند و به مردم جرأت دادند.
در جریان تهاجم رژیم به فیضیه، امام در اعلامیه معروف خود (به بهانه پاسخ به تسلیت علمای تهران) مبارزه را وارد مرحله جدیدی کردند و یک پله یا چند پله بالا بردند. از آن اعلامیه تاریخی این تعبیر سر زبانها افتاد: «شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حریم مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش!». معلوم بود که امام همیشه در انتظار فرصتی هستند که با بهره برداری از حادثه ای، مردم را به میدان مبارزه با شاه بکشانند. نمونه هایی که به عنوان شاهد این روحیه امام، قابل استفاده باشد زیاد است.
سالها پیش از شروع مبارزه، امام در کتاب تاریخی کشف اسرار ـ که موضوع آن بیشتر فرهنگی است تا سیاسی ـ پهلوی و خاندانش را مورد پرخاش قرار دادند. زندگی امام پر از نکته هایی است که به وضوح بیانگر مخالفت اصولی ایشان با دودمان پهلوی است. بالاتر از این، می توان گفت امام خواهان یک حرکت اسلامی بودند که در نهایت
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 30 بر سرنوشت امت اسلامی اثرگذار باشد و به همین دلیل، اسلامیت نهضت برای ایشان فوق العاده اهمیت داشت و حاضر نبودند مبارزه در ملیّت محدود بشود. از روز اول روی این خط ایستادند و تا آخر هم ادامه دادند. علت اینکه امام مایل نبودند مبارزه منحصراً رنگ سیاسی پیدا کند و تأکید خاصی بر اسلامی بودن آن داشتند همین است، از هر فرصتی برای این هدف استفاده می کردند.
فراموش نمی کنم که همان سالهای اول، ایشان مایل بودند قضیه فلسطین را مطرح کنند؛ بعضی از علما مخالفتهایی می کردند و قلمرو مسئولیت خود را محدود به ایران یا شیعه می دانستند. اما ایشان در طرح آن اصرار داشتند و می گفتند: «از نظر من در درجه اول اهمیت است. حالا اگر شما قبول ندارید، به عنوان مسأله درجه چندم قبول کنید، یا بالاخره مطرح کنید.» چنین اصراری به خوبی روشنگر وسعت دید امام است و عنایت ایشان به منطقه ای کردن و سپس جهانی کردن مبارزه. حمله های تند امام به امریکا دلیل و تأکید دیگری است بر همین نکته.
در عین حال، امام می خواستند همه را به میدان بکشانند و از هیچ فرصت کوچکی هم نمی گذشتند. هر چیزی که می توانست حساسیتی برانگیزد و زمینه مخالفتی باشد، برای امام اهمیت داشت. مثلاً معمّرین علما دربارۀ مسأله اختلاط زن و مرد حساسیت خاصی داشتند، امام هم از این زمینه به خوبی استفاده کردند؛ به مجرّد اینکه در مجله خواندنیها مطرح شد که دخترها هم باید به سربازی بروند، بلافاصله امام آن را ـ در اعلامیه تحریم عید که واکنشی بود در برابر رفراندوم شاه و... ـ با آب و تاب مورد بهره برداری قرار دادند، چنانکه شاه در یکی از این سفرها، ضمن سخنرانی، این مطلب را تکذیب کرد.
کتابامام خمینی (س) به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانیصفحه 31