در زمستان سال 1363 خداوند فرزند دختر به اینجانب عطا فرمود. چند روز بعد از تولد، مادرش او را به بیت حضرت امام آورد. بعد از انجام کارهای معمول، از محضر امام خارج شدم و نوزاد را برای تشرف به خدمت حضرتشان آوردم. از پله های حیاط بالا می آمدم که توجه حضرت امام به حقیر جلب شد. با تبسم و نشاط کم سابقه، اذن دخول دادند. قبل از آنکه سخنی بگویم، فرمودند: «بچۀ خودتان است؟». عرض کردم، بله! بلافاصله دو دستشان را به علامت تحویل کودک جلو آوردند و همزمان پرسیدند: «دختر است یا پسر؟». عرض کردم: دختر است. او را در آغوش گرفتند و صورت به صورت او گذاشتند و پیشانی او را بوسیدند و در این حال فرمودند: «دختر خیلی خوب است. دختر خیلی خوب است. دختر خیلی خوب است!». و در گوشش دعا خواندند. سپس از اسم او سؤال فرمودند. به عرض رساندم: آقا اسم برایش انتخاب
نکرده ایم، گذاشته ایم حضرتعالی انتخاب بفرمایید. حضرت امام بدون تأمل، فرمودند: «فاطمه خیلی خوب است. فاطمه خیلی خوب است. فاطمه خیلی خوب است».