من و حسن و مسیح در حیاط منزل امام فوتبال بازی می کردیم و سعی می کردیم که بازی ما بعد از قدم زدن امام باشد تا توپ به ایشان نخورد؛ اما بعضی وقتها که ما بازی می کردیم امام هم قدم می زدند، و ما از آقا می خواستیم شوت بزنند و ایشان می آمدند و توپ را شوت می کردند.