یک روز من خدمت امام رفتم. دیدم که آقا به سختی جورابشان را می پوشند. خواستم که کمکشان کنم برای اینکه جورابشان را بپوشند رو کردند به من و گفتند: نه نیازی نیست. من پیر و خسته شدم. علی هر کاری که داری در جوانی انجام بده. حتی عبادت خدا را، که اگر مثل من پیر و فرسوده شوی حتی نمی توانی جوراب خودت را به پا بکنی.