خانم می گفتند: یک بار از تهران برای احمد توپ خریدم، وقتی به قم برگشتیم، امام توپ را از احمد گرفتند من با ناراحتی گفتم چه اشکالی دارد او توپ داشته باشد؟ امام فرمودند: چون در قم رسم نیست بچه ها توپ داشته باشند اگر بچۀ من با توپ بازی کند موجب دلخوری بچه های دیگر می شود. یک دفعه نیز مادر بزرگ من برای احمد پوتین خریدند و چون در آن موقع در قم بچه ها پا برهنه راه می رفتند، امام نگذاشتند که احمد آن پوتین ها را بپوشد و می گفتند: اینجا شرایط اینجوری است. در واقع امام رعایت دیگران را می کردند.