یک روزی یادم نیست چه کاری کرده بودم که مادرم ناراحت شده و مطلب را به آقا بیان کرده بودند. خدمت آقا رسیدم و سلام کردم. وقتی که نزد آقا می رفتیم دعوا و نصیحتهای محکم را اول مطرح می کردند. خدمت آقا رسیدم و سلام کردم، فرمودند: سلام علیکم، اینکه می گویند بهشت زیر پای مادران است، یعنی باید جلوی ایشان آنقدر صورت به خاک بمالی، تا به بهشت برسی. و من فهمیدم
که مادرم شکایتی از من کرده است.