مبطلات نماز
مبطلات نماز چند چیز است:
یکی از آن ها: حدث اصغر و اکبر است که در هر جای نماز واقع شود اگرچه نزد میم (آخر) السلام علیکم باشد، بنابر اقوی، خواه عمدی باشد یا سهوی و یا بدون اختیار ـ جز در مورد مسلوس و مبطون و مستحاضه، بنابر آنچه گذشت ـ باطل کنندۀ نماز است.
دوم: تکفیر است و آن عبارت است از گذاشتن یکی از دست ها بر روی دیگری، همان طور که مورد عمل غیر ما (شیعیان) است. و این تکفیر، اگر عمداً ـ نه سهواً ـ انجام گیرد، نماز را بنابر اقوی باطل می کند؛ هر چند در جایی که سهواً باشد، احتیاط (مستحب) اعادۀ نماز است، و در حال تقیّه اشکالی ندارد.
سوم: گرداندن تمام بدن به پشت قبله یا طرف راست یا طرف چپ، بلکه به ما بین راست و چپ به طوری که از رو به قبله بودن خارج شود، که انجام عمدی تمام این کارها باطل کنندۀ نماز است، بلکه اگر تمام بدن را به طوری بگرداند که از بین مشرق و مغرب خارج شود، حتی اگرچه سهواً یا با زور و مانند این ها باشد، نماز را باطل می کند. اما برگرداندن صورت مختصراً به طرف راست یا چپ در حالی که بدن رو به قبله باشد، نماز
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 207 را باطل نمی کند، ولی این کار مکروه است و چنانچه صورت را بیش از حد برگرداند به طوری که تمام صفحۀ صورتش رو به طرف راست قبله یا چپ آن قرار بگیرد، بنابر اقوی نماز را باطل می کند.
چهارم: حرف زدن عمدی، اگرچه با دو حرف بی معنی باشد؛ به این که لفظ بی معنایی را که از دو حرف ترکیب یافته در معنایی مانند نوع و یا صنف آن لفظ استعمال کند که بنابر اقوی نماز را باطل می کند و اگر آن را در معنایی به کار نبرد، بنابر احتیاط (واجب) چنین است (نماز را باطل می کند). و همچنین است یک حرفی که در معنایی استعمال شود، مثل این که «ب» بگوید و آن را رمز برای اول بعضی از نام ها و وسیلۀ فهماندن آن قرار دهد (که بنابر احتیاط واجب نماز را باطل می کند)، بلکه باطل شدن نماز به آن خالی از قوّت نیست. بنا بر این به طور کلّی حرفی که فهمانندۀ مطلبی است، اگرچه اصلاً برای معنایی وضع نشده باشد، اگر آن را به قصد حکایت و فهماندن مطلبی ادا نماید، خالی از قوّت نیست که نماز را باطل کند، چنان که اگر لفظی را که برای معنایی وضع نشده است بگوید و قصد حکایت و فهماندن مطلبی را ننماید و یک حرف باشد، بنابر اقوی نماز را باطل نمی کند، ولی اگر آن لفظ دو حرف و بیشتر باشد (اگرچه به قصد حکایت استعمال نکند) مادامی که به حدی نرسد که نام نماز بر آن صدق نکند، بنابر احتیاط (واجب) نماز را باطل می کند وگرنه (یعنی اگر به حدّی برسد که دیگر به عملش نماز گفته نمی شود) بدون شک، حتی در صورت سهو، نماز را باطل می کند. اما حرف زدن سهوی که صورت نماز را از بین نبرد، نماز را باطل نمی کند، چنان که جواب سلام دادن در نماز اشکالی ندارد، بلکه واجب است و اگر جواب سلام را ندهد و مشغول قرائت و مانند آن شود، نمازش باطل نیست؛ تا چه رسد به آن که به مقدار جواب سلام سکوت نماید (و سپس نمازش را ادامه دهد)، البته تنها به گردنش گناه ترک واجب است.
مسأله 1 ـ در هر جای نماز، ذکر گفتن و دعا کردن و قرآن خواندن غیر از آنچه موجب سجده می شود اشکالی ندارد. و بنابر اقوی، هرگونه خطاب به غیر خداوند متعال، حتی در ضمن دعا، مثل این که بگوید: غَفَرَ الله ُ لَکَ (خدا تو را بیامرزد) و صَبّحَکَ الله ُ بِالْخَیر (خدا تو را به خوبی وارد صبح کند) در صورتی که قصد دعا برای او داشته باشد، نماز را باطل
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 208 می کند، تا چه رسد به این که با این جملات قصد تحیّت بنماید و همچنین است ابتدا نمودن به سلام (که نماز را باطل می کند).
مسأله 2 ـ جواب سلام دادن در اثنای نماز به صورت مقدم داشتن کلمۀ سلام بر ظرف (یعنی باید بگوید سلام علیکم مثلاً) هر چند که سلام دهنده، ظرف را بر کلمۀ سلام مقدم نموده باشد (مثلاً علیکم السلام گفته باشد) بنابر اقوی واجب است و احتیاط (مستحب) آن است که جواب سلام در معرفه بودن و نکره بودن و در مفرد و جمع بودن مثل خود سلام باشد، اگرچه بنابر اقوی رعایت این همانندی لازم نیست. و اما در غیر نماز، مستحب است جواب سلام بهتر از سلام باشد، مثلاً در جواب کسی که «سلامٌ علیکم» گفته، بگوید «علیکم السلام و رحمة الله و برکاته».
مسأله 3 ـ اگر کسی با عبارت غلطی سلام دهد به طوری که از سلام تحیّت بودن خارج نشود، واجب است به او جواب صحیح بدهد، ولی اگر از سلام تحیّت بودن خارج شود، جواب دادنش در نماز جایز نیست.
مسأله 4 ـ اگر سلام کننده بچۀ ممیّز باشد، جواب سلام او واجب است و احتیاط (واجب) آن است که جواب سلام او به قصد قرآن خواندن نباشد (و به قصد جواب سلام باشد)، بلکه جایز نبودن آن قوی است.
مسأله 5 ـ اگر برعده ای سلام کند که شخص نمازگزار یکی از آن ها است، در صورتی که غیر از نمازگزار، جواب سلام او را می دهد، احتیاط (واجب) برای نمازگزار آن است که جواب سلام ندهد. و اگر شخص نمازگزار در میان گروهی باشد و شخصی بر آنان سلام کند و نمازگزار شک کند که آیا او را قصد کرده یا نه، جایز نیست جواب سلام را بدهد.
مسأله 6 ـ واجب است جواب سلام را چه در نماز و چه در غیر آن، به طرف بشنواند؛ به این معنا که صدایش را به جواب سلام طبق متعارف بلند کند به طوری که اگر مانعی از شنیدن نباشد، سلام دهنده، جواب او را بشنود. و در صورتی که سلام دهنده طوری دور باشد که شنواندن جواب سلام به او ممکن نباشد، جوابش ـ بنابر ظاهر ـ واجب نیست، بنا بر این جواب سلام او در نماز جایز نمی باشد. و در صورتی که دور باشد به حدّی که
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 209 شنواندن جواب به او، احتیاج به بلند نمودن صدا داشته باشد، باید صدایش را بلند کند، مگر آن که موجب حرج باشد که در این صورت بنابر احتیاط (واجب) در صورتی که توجه او به اشاره ممکن باشد، جواب اشاره ای کفایت می کند و (در چنین موردی) اگر در نماز باشد، وجوب بلند نمودن صدا و شنواندن به او مورد تردید است و احتیاط (واجب) آن است که در صورت امکان با اشاره جواب دهد، و اگر سلام دهنده کر باشد، چنانچه توجه دادن او به جواب ولو به کمک اشاره ممکن باشد، بعید نیست که علاوه بر جواب متعارف، توجه دادن او به جواب واجب باشد و اگر توجه دادن او ممکن نباشد، جواب متعارف بدون اشاره کافی است.
مسأله 7 ـ فوری بودن عرفی در جواب سلام واجب است، پس تأخیر انداختن آن به صورتی که صدق جواب سلام و رد تحیّت نکند جایز نیست، بنا بر این اگر جواب را از روی معصیت یا فراموشی یا به خاطر عذری تا این حدّ (که دیگر صدق جواب و رد تحیّت نکند) به تأخیر بیندازد، وجوب جواب سلام ساقط می شود، پس چنین جواب سلامی، در حال نماز جایز نیست و در غیر نماز واجب نمی باشد. و اگر شک کند که آیا تأخیر جواب به این حد رسیده است یا نه، باز هم، چنین است که جواب آن در نماز جایز نیست و در غیر نماز واجب نمی باشد.
مسأله 8 ـ ابتدا نمودن به سلام، مستحب کفایی است، چنان که جواب دادن سلام واجب کفایی است، پس اگر گروهی بر گروه دیگر وارد شوند، سلام یک نفر از واردین بر آن عدّۀ دیگر در انجام وظیفۀ استحبابی و جواب یک نفر از آن عدّۀ سلام داده شده (در انجام وظیفۀ واجب) کفایت می کند.
مسأله 9 ـ اگر یک نفر بر یکی از دو نفر سلام دهد و آن دو نفر ندانند که او کدام یک از ایشان را اراده نموده، بر هیچ یک از این دو نفر جواب، واجب نیست، و بر هیچ یک از آن ها جستجو و پرسش (از منظور سلام کننده) واجب نیست، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که اگر در حال نماز نباشند هر دو جواب سلام او را بدهند.
مسأله 10 ـ اگر دو نفر هر یک به دیگری سلام کند بر هر کدامشان جواب سلام دیگری
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 210 ـ حتی جواب سلام کسی که سلامش بعد از سلام دیگری بوده ـ واجب می باشد. و اگر قضیه به عکس شود به این ترتیب که هر دو به گمان این که دیگری به او سلام کرده، به عنوان جواب سلام، سلام کند، جواب دادن بر هیچ کدام از آن دو واجب نیست. و اگر شخصی به گمان این که دیگری به او سلام کرده در حالی که چنین سلامی ننموده است جواب سلام بگوید و شخصی که به او سلام شده متوجّه اشتباه سلام کننده شود، بنابر اقوی جواب سلام واجب نیست، گرچه موافق احتیاط است، بلکه در تمام این صور، احتیاط کردن (وجواب دادن) خوب است.
پنجم (از مبطلات نماز): قهقهه است، ولو این که اضطراری (بدون اختیار) باشد. البته قهقهۀ سهوی اشکالی ندارد، همچنان که تبسّم اگرچه عمدی باشد، بی اشکال است. و قهقهه عبارت از خنده ای است که دارای صدا و ترجیع (زیر و بم) باشد، و خنده ای که فقط مشتمل بر صدا باشد، بنابر احتیاط (واجب) از نظر حکم، ملحق به قهقهه می باشد، و اگر خنده به صورت فرض و تقدیر دارای صدا یا هم دارای صدا و هم دارای ترجیع بود (یعنی اگر از آن جلوگیری نکند این خصوصیات را خواهد داشت)، مثل کسی که نگذارد که خنده اش آشکار شود ولی درونش از خنده پر باشد و صورتش سرخ گردد و مثلاً بدنش به لرزه بیفتد، چنین خنده ای نماز را باطل نمی کند، مگر آن که طوری شود که صورت نماز از بین برود.
ششم: با صدا گریه کردن از روی عمد به خاطر از دست دادن چیزهای دنیوی، برخلاف آن گریه ای که سهواً (به دلیل آن که از نمازش غافل شده است) انجام گیرد و یا به خاطر امر اُخروی و یا به خاطر درخواست چیز دنیوی از خداوند متعال، مخصوصاً اگر شرعاً رجحان داشته باشد انجام شود، که چنین گریه ای نماز را باطل نمی کند. اما گریه ای که دارای صدا نیست، پس احتیاط (مستحب) در مورد آن این است که نماز را (بعد از تمام کردن) از نو بخواند؛ هر چند باعث بطلان نماز نبودن چنین گریه ای خالی از قوّت نیست. و کسی که گریۀ باطل کنندۀ نماز بر او غلبه کند و بی اختیار گریه کند، احتیاط (واجب) آن است که نمازش را از نو بخواند، بلکه وجوب آن (و باطل شدن نماز) خالی از قوّت نیست. و در این که گریه بر سید الشهداء «ارواحنا فداه» جایز باشد، تأمل و اشکال است.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 211 پس احتیاط ترک نشود (در نماز بر آن حضرت گریه نکند).
هفتم: هر کاری که نماز را از بین می برد و صورت نماز را به هم می زند، به طوری که صحیح باشد که نام نماز از آن سلب شود (که گفته شود مشغول نماز نیست) اگرچه کم باشد، چنین کاری ـ عمداً یا سهواً ـ نماز را باطل می کند. ولی کاری که صورت نماز را به هم نمی زند، چنانچه موالات نماز ـ به معنای پی در پی انجام دادن عرفی افعال نماز ـ را از بین ببرد، درصورتی که عمداً ـ نه سهواً ـ انجام دهد، بنابر احتیاط (واجب) نماز را باطل می کند. و اگر موالات مذکور را از بین نبرد، انجام عمدی آن نماز را باطل نمی کند تا چه رسد به این که سهواً باشد، اگرچه زیاد باشد، مثل حرکت انگشتان و با دست و یا غیر دست اشاره کردن به منظور صدا زدن کسی و کشتن مار و عقرب و برداشتن طفل و زمین گذاشتن او و بغل کردن او و شیر دادن او و مانند این ها از چیزهایی که نه منافاتی با موالات دارد و نه صورت نماز را به هم می زند.
هشتم: خوردن و آشامیدن ـ هرچند بنابر احتیاط (واجب) کم باشند ـ اما فرو بردن ریزه هایی (از غذا و غیره) که در دهان یا در لا به لای دندان ها باقی مانده است اشکالی ندارد، ولی احتیاط (مستحب) اجتناب از آن است و احتیاط (واجب) به اجتناب از نگهداشتن شکر ـ اگرچه کم باشد ـ در دهان تا آب شود و کم کم از گلو پایین رود، ترک نشود، هرچند که صورت نماز را به هم نزند و با موالات هم منافات نداشته باشد.
و در تمام مبطلاتی که شنیدی، فرقی میان نماز واجب و مستحب نیست (هم نماز واجب را باطل می کند و هم نماز مستحبی را) مگر روگرداندن از قبله در نافله که در حال راه رفتن، خوانده می شود، که در غیر این نافله، احتیاط (واجب) آن است که نماز را باطل می کند، و مگر شخص تشنه ای که مشغول دعا در نماز وتر است و قصد روزه گرفتن همان روز را دارد و بترسد که ناگهان صبح شود و آب در مقابل او باشد و تنها نیاز داشته باشد دو سه قدمی راه برود، که چنین کسی برایش جایز است راه برود و به قدری بیاشامد که سیراب شود، اگرچه زمانش طولانی گردد، به شرط آن که کار دیگری که نماز را باطل می کند انجام ندهد، حتی این که وقتی خواست به جای خود برگردد، عقب عقب بیاید تا پشت به قبله نشود، و اقوی (در جواز این عمل) آن است که اقتصار بر خصوص آشامیدن
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 212 آب شود، نه خوردن، و نه آشامیدن غیر آب ـ گرچه مدّتش کم باشد ـ چنان که احتیاط (واجب) آن است که اقتصار بر نماز وتر شود نه نمازهای مستحبی دیگر. و بعید نیست که این حکم اختصاص به حال دعا نداشته باشد، بنا بر این سایر حالات نماز وتر هم، به حال دعا ملحق می شود؛ اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که اختصاص به همان حال دعا داشته باشد واحتیاط بیشتر از آن این است که حکم اختصاص به موردی داشته باشد که تشنگی در اثنای نماز وتر پیدا شود، بلکه اقوی آن است که کسی که تشنه باشد و به این قصد داخل نماز وتر شود که بین دعا، کمی قبل از سپیده، آب بیاشامد، مستثنا نیست (و این حکم شامل حال او نمی شود).
نهم: بعد از تمام کردن سورۀ حمد، عمداً «آمین» گفتن، مگر آن که به خاطر تقیّه باشد که (در این صورت) اشکالی ندارد، مانند کسی که سهواً بگوید.
دهم: شک در رکعت های نمازهای واجبی که چهار رکعتی نیستند و شک در رکعت اول و دوم نمازهای واجب چهار رکعتی، بنابر آنچه که در محل خودش ـ ان شاء الله تعالی ـ خواهد آمد.
یازدهم: زیاد یا کم کردن جزئی از نماز در هر صورت ـ عمدی یا سهوی ـ اگر آن جزء رکن باشد، و در صورت عمد اگر غیر رکن باشد.
مسأله 11 ـ در نماز علاوه بر چیزهایی که قبلاً گفته شد ـ دمیدن (فوت کردن) جای سجده مکروه است، در صورتی که از دمیدن، دو حرف به وجود نیاید، و گرنه احتیاط (واجب) اجتناب از آن است. و (مکروه است) آه کشیدن و ناله کردن و آب دهان انداختن به شرطی که ذکر شد و احتیاطی که گذشت، (که اگر موجب پیدایش دو حرف شود احتیاط واجب آن است که اجتناب نماید) و بازی کردن و شکستن انگشت ها، و تمطی (کشیدن اعضا و عضلات برای رفع خستگی) و خمیازه کشیدن اختیاری و نگهداشتن بول و غائط مادامی که به حد ضرر نرسد وگرنه باید اجتناب نماید، اگرچه با این حال (که ضرر داشته باشد) نمازش صحیح است.
مسأله 12 ـ در حال اختیار، قطع نماز واجب جایز نیست. و در وقتی که نسبت به جان خود و یا جان محترمی یا بر آبرو یا مالش که قابل توجه باشد و مانند این ها، ترس داشته
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 213 باشد، می تواند نماز را قطع کند، بلکه در بعضی از این حالات قطع نماز واجب است، اما اگر معصیت کند و نماز را قطع ننماید، گناه کرده، ولی نمازش صحیح است. و احتیاط (مستحب) آن است که در حال اختیار، نماز مستحبی را هم قطع ننماید، اگرچه اقوی جواز قطع آن است.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 214